نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 105
35 - دعايى در حق دوستان
يا اَباذَرْ! اِنّى قَدْ دَعَوْتُ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ اَنْ يجْعَلْ رِزْقَ مَنْ يحِبُّنى الكَفافُ وَ اَنْ يعْطى مَنْ يبْغُضَنى كَثْرَةَ الْمالِ وَ الْوَلَدِ.
اى ابوذر! من از خدا دربارهء دوستانم و علاقهمندانم خواستهام كه خداوند به آنها به اندازهء كفاف بدهد ولى در مورد دشمنانم خواستهام كه مال و اولاد بيشترى به آنها بدهد.
روزى حضرت رسول (ص) به صحرايى تشريف بردند. ايشان باديه نشينهايى را ديدند و براى رفع عطش به سوى آنها رفتند. آنها با حضرت (ص) برخورد ناشايستى كردند و دعوت آقا را اجابت ننمودند و از دادن آب به پيامبر خوددارى نمودند. پيغمبر اكرم دعا فرمودند: خدايا به آنها بيشتر بده در ادامهء راه به افراد ديگرى برخورد كردند و طلب آب كردند. آنها استقبال عجيبى كردند و حتى براى ايشان شير هم آوردند. آنگاه رسول الله (ص) دعا كردند: خدايا به اندازه كفاف به ايشان بده «اَللّهُمَّ اَعْطِهِ الْكِفافُ» اين قضيه براى اصحاب سؤال برانگيز شد كه چرا رسول خدا (ص) در حق آنها كه از دادن آب خوددارى كردند آن گونه دعا كردند، امّا اينجا دعا كردند كه خدا به اندازهء كفاف به آنها بدهد؟ حضرت در پاسخ فرمود: فكر نكنيد كه زيادى مال و اولاد و دنيا خير است كه
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 105