نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 112
وَ قَلْبُكَ فاجِرٌ.
اى اباذر! از خدا بترس و به مردم توجه مكن كه آنها مىپندارند تو از خدا ترسانى و به تو نيكى و اكرام مىكنند و حال آنكه قلب تو از گناه سياه است.
بعضى از انسانها ظاهرشان غير از باطنشان است. چه بسا مردم به ظاهر آنها نگاه مىكنند و احترامشان ميكنند و آنها را بندهاى خوب مىدانند و حال آنكه آنها فاسق و منافق هستند به خدا اعتقاد ندارند و حرمت خد را نگه نمىدارند، امّا براى حفظ خود و اينكه دنيايشان به هم نخورد و آبرويشان ريخته نشود، خودش را به شكل انسانهاى با تقوا و مؤمن جلوه مىدهد. و اين كار بسيار خطرناك است. در زمان امام رضا (ع) مردم به سراغ يكى از مقدس نمايان مدينه رفتند و او را براى امامت جماعت خود انتخاب كرده و به طوس آوردند. او كه بسيار ظاهرنما و مقدس مآب بود، توجه مردم را به خود جلب كرد و مردم پشت سرش نماز مىخواندند. اما بالاخره پس از مدتى معلوم شد كه او مسلمان نيست و يهودى مىباشد و تظاهر به اسلام و تقدس داشته است.
مردم به خدمت حضرت رضا (ع) عرض كردند: حالا تكليف نمازهاى ما چه مىشود؟ ما فكر كرديم مسلمان است و پشت سر او نماز خوانديم. حضرت رضا (ع) فرمود: نمازهايتان درست است. حضرت پيغمبر (ص) فرمود: قلبتان را به نور ايمان منور كنيد.
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 112