نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 257
شخصيتهاى علمىشان را احترام مىكنند كه ما چنين نمىكنيم و اهميت نمىدهيم.
يا اَباذَرْ! مَنْ ماتَ وَ فى قَلْبِهِ مِثْقالَ ذَرّةً مِنْ كِبْرٍ لَمْ يجِدْ رائِحَ الْجَنَّةً اِلاّ اَنْ يتُوبَ قَبْلَ ذلِكَ.
اگر به قدر سنگينى ذرهاى در دل انسان كبر باشد و با آن حالت بميرد، بوى بهشت را درك نمىكند.
روايت داريم كه بوى بهشت به قدر پانصد سال راه قبل از ورود به بهشت مىآيد، حالا آيا سال دنيائى است يا آخرتى؟ نمىدانم. ولى اگر كسى روح تكبر در او باشد و مرگ او را دريابد، بوى بهشت را درك نمىكند مگر آنكه قبل از مرگش توبه كند. اگر خداى نكرده در دل ما چيزى هست از خدا بخواهيم قبل از مرگمان آن را بردارد. فَقالَ رَجُلٌ يا رَسُولَ اللهِ اِنّى لَيُعْجِبُنى الْجَمالُ حَتّي وَدَدْتُ اَنَّ عَلاقَةَ سَوْطى وَ قِبالَ نَعْلى حَسَنٌ فَهَلْ عَلى ذلِكَ اَرْهَبُ يعنى روزى شخصى از رسول خدا سؤال كرد: من جمال و زيبايى را دوست دارم، بحدّى كه دوست دارم بند غلاف تازيانه و كفش من زيبا باشد، آيا بايد بر اين مطلب ترسيد كه كبر باشد؟ حضرت فرمود: كَيْفَ تَجِدُ قَلْبَكَ يعنى قلبت را در چه حالى مىبينى؟ قالَ اَجِدُهُ عارِفاً لِلْحَقِّ مُطْمَئِنّاً اِلَيهِ. او گفت: مىيابم كه عارف به حق است و مطمئن هم هستم. قالَ (ص) لَيْسَ ذلِكَ بِالْكِبْرِ. يعنى حضرت فرمود: اين كبر نيست. وَ لكِنَّ الْكِبْرُ اَنْ تَتْرُكَ الْحَقَّ وَ تَتَجاوَزَهُ اِلى
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 257