نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 292
ساعتى را با خدا مناجات و راز نياز كند،
هنگامى كه ديگران در خوابند؛ در نيمههاى شب مشغول صحبت كردن با خدا باشد و بايد چنين باشد زيرا وقتى انسان مىخواهد با شخصيت بزرگى صحبت كند، سعى مىكند در وقت خلوت و جاى خلوت باشد. حضرت ابوذر براى استفاده كردن از وجود اقدس پيغمبر اكرم (ص) دنبال فرصتهايى مىگشت كه پيامبر (ص) تنها باشد. وقتى رفت نخلستان فكر كرد پيامبر تنهاست خوشحال شد كه مىتواند بهرهمند شود. هنگاميكه رسيد ديد سلمان خدمت حضرت است. تعجب كرد. حضرت فرمود: اى اباذر چرا متعجبى؟ عرض كرد: آقا جان ظاهر جاى پا نشان مىدهد كه مال يك نفر است و آن وجود مبارك شماست. حالا سلمان چطور آمده است؟ و در عرب رسم بود افراد را با قدمها و آثارش مىشناختند و ابوذر از جاى پا فهميد كه مال پيغمبر است بهرحال حضرت فرمود: از خود سلمان بپرس. از سلمان سؤال كرد و او پاسخ داد: پايم را جاى پاى پيغمبر گذاشتم. دربارهء اميرالمومنين در دعاى ندبه آمده است «يحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ» پايش را جاى پاى پيغمبر گذاشته است يعنى روش حضرت على (ع) روش پيغمر (ص) بوده است. حالا چه بزرگى از خدا بزرگتر كه انسان ساعتى را در نظر بيگرد و با او مناجات كند.
«وَ ساعَةٌ يفَكِّرُ فى صُنْعِ اللهِ»
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 292