پريشانى كه موجب فراموشى خدا گردد، و يا بيمارى كه جان او را تباه سازد، يا پيرى كه او را از كار و فعّاليت باز دارد، و يا مرگ كه شتابان در رسد، و يا دجّال (فتنه انگيز) كه بدترين غايبى است كه انتظارش مىرود، يا رسيدن هنگام رستاخيز و آن وقت ترسناكتر و تلختر است.
آيا جز اين است كه انسان چشم انتظار سرمايهاى است كه او را به طغيان مىكشد. خدا مىفرمايد: {/إِنَّ اَلْإِنْسََانَ لَيَطْغىََ `أَنْ رَآهُ اِسْتَغْنىََ [1]/} «اگر انسان خود را بىنياز ببيند طغيان مىكند»، و يا اينكه منتظر فقرى است كه او را به فراموشى مىكشاند، يا مرضى بگيرد كه او را فاسد كند و رفته رفته از بين ببرد. در بعض از نسخ أَو مَرَضاً مَضْنِياً، دارد كه همين معنا را مىرساند، و يا پيرى كه كمكم عقل او را كم كند. خدا مىفرمايد: {/يُرَدُّ إِلىََ أَرْذَلِ اَلْعُمُرِ لِكَيْ لاََ يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً[2]/} سن آدم كه بالا مىرود هيچ چيز يادش نمىماند. يا انتظار مرگى را دارد كه انسان را به تعجب و تحير وامىدارد. در بعضى از نسخهها «موتاً مُجَهِّزاً» آمده يعنى مرگى كه انسان را سريع حركت مىدهند و مىبرند؛ و يا منتظر دجّال، بدترين غايب است كه بيايد و يا ساعتى كه سنگينتر و