و قطعاً آن (شيطان) ها آنان را از راه (خدا) باز مىدارند و مىپندارند كه آنان ره يافتگانند. (37) تا هنگامى كه نزد ما آيد، گويد:» اى كاش بين من و بين تو دورى خاور و باختر بود، پس چه بد همنشينى بودى! «. (38) و (به آنان مىگوييم: اين سخنان) امروز براى شما سودى ندارد، چون ستم كرديد، كه (در نتيجه) شما در عذاب شريكيد! (39) و آيا تو (مىتوانى سخن خود را) به گوش ناشنوايان برسانى، يا كور (دل) ان و كسى را كه در گمراهى آشكار است راهنمايى كنى؟! (40) و اگر تو را (از ميان مردم) ببريم، پس مسلماً ما از آنان انتقام گيرندهايم. (41) يا (اگر زنده بمانى) آنچه (از عذاب) به آنان وعده دادهايم، به تو مىنمايانيم؛ پس مسلماً ما بر آنان توانا هستيم. (42) پس به آنچه كه به سوى تو وحى شده است تمسّك جوى، [چرا] كه تو بر راهى راست هستى. (43) و قطعاً آن (قرآن) ياد آورى براى تو و قوم توست و در آينده بازپرسى خواهيد شد. (44) و از كسانى از فرستادگان كه پيش از تو فرستاديم، پرسش كن، آيا غير از (خداى) گستردهمهر معبودانى قرار داديم كه پرستيده شوند. (45) و يقيناً موسى را با نشانههاى (معجزه آساى) مان به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم، و گفت:» در حقيقت من فرستاده پروردگار جهانيانم. « (46) و هنگامى كه با نشانههاى (معجزه آساى) ما به سراغ آنان آمد، بناگاه آنان بدان (معجزات) مىخنديدند! (47) و هيچ نشانه (معجره آسا) به آنان نمىنمايانديم جز اينكه آن بزرگتر از همانندش بود، و آنان را به عذاب گرفتار كرديم، تا شايد آنان (به سوى خدا) باز گردند. (48) و گفتند:» اى ساحر! از پروردگارت به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخواه، كه مسلماً ما ره يافتهايم. « (49) و هنگامى كه عذاب را از آنان برطرف ساختيم ناگهان آنان پيمان مىشكستند. (50)