شرعى ناشى از
معاملات ربوى بانك را با امكان توسل به حيل شرعيه مردود شمرده و از باب الاهم
فالاهم، حفظ موجوديت اسلام و استقلال كشور اسلامى بر ارتكاب حيل شرعى در باب ربا
را مقدم دانسته بود. (8)
آخوند از حمايت
رسمى از اقليتهاى دينى در ايران دريغ نكرد و آزاررسانى به زردشتيان را تحريم كرد،
ارزش فتواهاى سياسى آخوند خراسانى هنگامى روشنتر مىشود كه شرايط زمان آنها را
درك كنيم. اين فقيه مجاهد، فتواهاى سياسى خود را هنگامى صادر مىكرد كه مشروطيت
مخالف دين و مشروطه طلبان كافر و خارج از دين معرفى مىشدند.
جو شكنى اين فقيه و
مرجع نامدار شيعه، خود حاكى از اقتدار معنوى و سوداى تحقق بخشيدن به آرمان شيعه در
ايجاد حكومت عدل به عنوان زمينهساز ظهور نهايى امامت بود. موضعگيريهاى سياسى
آخوند در جريان مشروطيت ايران بهطور كامل آگاهانه و متكى به آخرين گزارشها و
مستند به آراى مخالف و موافق بود. اين موضعگيريهاى صريح درست زمانى اتفاق مىافتاد
كه رهبر جناح مخالف مشروطه يعنى شيخ فضلالله نورى با تمام اقتدار علمى و نفوذى كه
داشت سعى مىكرد طى نامههاى مكرر و مستدل، ذهن اين مرجع بزرگ شيعيان را نسبت به
مجلس و مشروطيت بدبين كند.
خراسانى واقعبينانه
به دستاندركاران مشروطه در ايران توصيه مىكرد كه با شيخ فضلالله نورى كنار
بيايند و سعى كنند وى را هم با خود همراه كرده و در مورد وى مسامحه و اغماض كنند.
در جريان بسته شدن
مجلس شوراى ملى و توطئههاى دربار براى پايان دادن به حركت مشروطه، آخوند خراسانى
ضمن تهديد دولت عثمانى در كمك رساندن به دربار قاجار (محمدعلى شاه) پيام و اعلاميهاى
خطاب به دولتهاى آن روز صادر كرد و در اين پيام بينالمللى «از دول متمدنه» خواست
به حوادثى كه از آغاز مشروطيت و تأسيس قانون اساسى و امضاى رسمى دربار و به توپ
بسته شدن پارلمان تا آنچه كه امروز در تهران مىگذرد، توجه كنند.
اين پيام به معناى
استمداد از دولتها نبود، در اين اعلاميه سعى شده بود حقوق ملت ايران بر اساس
قانون اساسى و تعديات مكرر شاه به ساحت قانون، به زبان حقوقى كه دنيا با آن آشنا
بود بازگو شود و منطق شاه به عنوان مقام سلطنت در ايران مخدوش شود و از سوى ديگر
بهطور غير مستقيم امكان استفاده محمدعلى شاه از كمكهاى دولتهاى ديگر منتفى شود
و توطئة شاه در برانداختن مشروطيت خنثى شود.
در اين پيام نكات
حساسى ديده مىشود كه از فقيهى چون آخوند خراسانى در خور تعمق است، مانند «استرداد
حريت ملت»، «امضاى قانون اساسى توسط دو تن از شاهان قاجار»، «خلف عهد و نقض تعهد
توسط شاه»، «اتحاد ملت»، «ملت نه پارلمان دارد و نه جرائد و نه محافل»، «ماها كه
رؤساى روحانى ملت هستيم»، «امتيازاتى كه در اين زمان به اجانب داده مىشود امضا و
اجازهاى ندارد»، «اين شاه با ساير قطاع الطريق يكسان است» و «اين ورقه فعلا
ورقۀ رسمى ملت ايران شمرده مىشود.» (9)آخوند خراسانى و قانون
اساسى
استناد به قانون
اساسى توسط فقيهى چون آخوند خراسانى مىتواند مفهومى فراتر از دفع افسد به فاسد
داشته باشد. اين فقيه بزرگ در تلگراف ها، بيانيهها و حتى پاسخ به استفتاهاى سياسى
خود، به قانون اساسى و