responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 462

در روایت حدیث می شمردند. حتی احمد بن حنبل و ابوعبید، قاسم بن سلاّم و ابن سکیت از او روایت نقل کرده اند.

برخی از نوشته های او عبارتند از: الخیل ، النوادر الکبیر ، غریب الحدیث و خلق الانسان. گفته می شود وی، در سال 210 ق درگذشته است.[1]

حکم بن هشام

ابوالعاص، حکم اول فرزند هشام بن عبدالرحمان «الداخل» اموی قرشی بود. مادرش کنیزی (امولد) به نام زخرف بود. بعد از مرگ پدرش در سال 180 ق با وی به عنوان خلیفه بیعت شد; چرا که پدرش به جای عبدالملک ـ که بزرگ ترین فرزندش بود ـ او را ولیعهد خود کرده بود. چندی بعد، سلیمان و عبدالله، دو عموی پدرش و فرزندان عبدالرحمان الداخل، علیه او شورش کردند. او به جنگ با عموی پدرش، سلیمان پرداخت. و بعد از جنگی که چهار سال طول کشید. بر سلیمان غلبه یافت و او را به قتل رساند، اما عبدالله، خود را تسلیم کرد و حکم بن هشام نیز او را بخشید.

حکم بن هشام، نخست به «ربضی» ملقب بود. این لقب به این سبب به او داده شد که بین او و مردم شهر «ربض» جنگی درگرفت. «ربض» بخشی در حومه قرطبه است که بر کناره جنوبی رودخانه «وادی الکبیر» قراردارد و پلی مشهور، آن بخش را به قرطبه متصل می سازد. ساکنان ربض، کارگر و صنعتگر بودند. علت این درگیری آن بود که حکم، سلطه فقها و روحانیان راکه در زمان پدرش از آن بهره مند بودند، ساقط کرد و خود تدبیر امور را به دست گرفت و با غیر ایشان مشاوره می کرد. از این رو علما با کینه توزی مردم «ربض» را علیه او شوراندند. مردم نیز هر چه سلاح داشتند، برداشتند. و از پل قرطبه برای نجات فرزندان و زنانشان گذشتند. بر روی پل، نیروهای حکومتی از روبرو و پشت سر به آنها حمله کردند و کشتار عظیمی به راه انداختند. حکم به این کار اکتفا نکرد، بلکه به اخراج ایشان از اندلس فرمان داد. آنها از دریا گذشته و به سوی افریقا رهسپار گشته و به امیرِ فاس، ادریس اوّل پناهنده شدند. سپس با کشتی های خود به مصر رفته و در اسکندریه ساکن شدند و توانستند ده سال بر آن استیلا یابند. پس از آن، عبدالله بن طاهر، حاکم مصر در سال 212 ق آنان را بیرون راند. آنان به جزیره «کریت» رفتند و آن جا را به کمک فرمانده خود، ابی حفص، عمر بن عیسی تصرف کردند.

در زمان حکومت حکم بن هشام، شورش و فتنه بالا گرفته بود و حکم مجبور به سرکوبی آنها گردید. او بر اثر این حوادث از پرداختن به امور خارجی مملکت خویش باز ماند. به همین سبب ساکنان «استوریه» و «جلیقیه» (هر دو از ایالات قدیم اندلس) فرصت یافتند که به سوی جنوب پیش رفته، مرزهای اسلامی را مورد تهدید قرار دهند; اما حکم توانست به کمک لشکری که خود فرماندهی اش را بر عهده داشت، آنان را به عقب براند. او پس از استیلا بر مرزها و قلعه ها، آن دیار را ویران کرد و در قتل و اسارت افراد، افراط نمود. آن گاه پیروزمندانه به «قرطبه» بازگشت. او در 52 سالگی در حالی که 26 سال از حکومتش می گذشت، در قرطبه درگذشت.[2]

یزید بن هارون

ابوخالد، یزید بن هارون بن زاذان بن ثابت واسطی منسوب به بنی سلم، از اهالی واسط که درآن جا به دنیا آمد و همان جا نیز از دنیا رفت. وی از حافظان مورد اعتماد در حدیث، بلندمرتبه در مسائل دینی و از دانش فراوانی برخوردار بود.

او می گفت: 24 هزار حدیث را با اسناد آن در حافظه دارم. مأمون می گفت: اگر مقام و رتبه یزید بن هارون نبود، نظر خود را مبنی بر مخلوق بودن قرآن اعلام می کردم و چون گفتند: این یزید کیست که از او حذر شود؟ گفت: می ترسم اگر این نظریه را اعلام کنم، خلاف گفته من را اظهار کند و موجب اختلاف و ایجاد فتنه بین مردم گردد. وی در 88 سالگی درگذشت.[3]

قطرب

ابوعلی، محمد بن مستنیر بن احمد، از اهالی بصره، از غلامان و به قطرب شهرت داشت. در بصره متولد شد و علم نحو را نزد سیبویه و علمای بصره آموخت. علم کلام را نیز از «نظام» فرا گرفت و پیرو مذهب معتزله شد. او نحوی و عالم به لغت و ادبیات عرب محسوب می شود. و نخستین کسی بود که در لغت «مثلث» را وضع کرد. وی مربی فرزندان «ابودلف عجلی» بود. استادش، سیبویه او را قطرب می خواند (قطرب حیوان کوچک و پرتلاشی است که استراحت ندارد) و این تسمیه بدین خاطر بود که هر صبح زود نزد سیبویه می شتافت و چون او در خانه را می گشود، قطرب را بر درب خانه می یافت. از آن رو گفت: تو جز قطرب نیستی.

از نوشته های اوست: معانی القرآن، غریب الحدیث، النوادر، الاضداد، الازمنه، تفسیر القرآن علی مذهب المعتزله، الرد علی الملحدین و فی تشابه القرآن که شامل آیاتی است در موضوعات مورد جدل بین علما، کتاب الهمزة، الاشتقاق، الاصوات، کتاب خلق الانسان، کتاب الصفات، کتاب القوافی، العلل، در نحو و المثلث در لغت.

(وی درکتاب مثلث، اسماء ثلاثی را که اول آن، مفتوح، مکسور و مضموم می آید و هر یک بر معنای خاصی دلالت می کند، گردآوری کرده است).[4]



[1] . وفیات الاعیان، ج 1، ص 201 ; البدایة والنهایه، ج 10، ص 265 ; شذرات الذهب، ج 2، ص 23 ; انباه الرواة، ج 1، ص 221 ; الفهرست، ص 68 ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 2، ص 202 ; معجم الادباء، ج 2، ص 233 ; الاعلام زرکلی، ج 1، ص 289.


[2] . الاعلام زرکلی، ج 2، ص 297 ; نفح الطیب، ج 1، ص 317 ; البیان المغرب، ج 2، ص 68 ـ 80 ; ابن قوطیة، تاریخ افتتاح الاندلس، ص 67 ; تاریخ ابن اثیر، ج 6، ص 148، 299 و 377 ; فوات الوفیات، ج 1، ص 288 ; دائرة المعارف الاسلامیه، ماده «الحکم الاول». تاریخ الفکر الاندلسی، ص 4.


[3] . الاعلام زرکلی، ج 9، ص 247 ; تذکرة الحفّاظ، ج 1، ص 292 ; تهذیب التهذیب، ج 11، ص 366 ; تاریخ بغداد، ج 14، ص 337.


[4] . الاعلام زرکلی، ج 7، ص 315 ; وفیات الاعیان، ج 4، ص 312 ; انباه الرواة، ج 3، ص 219 ; معجم الادباء، ج 7، ص 105 ; تاریخ بغداد، ج 3، ص 298 ; شذرات الذهب، ج 2، ص 15 ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 2، ص 139.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 462
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست