responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 280
بزرگان گوش نموده و احساس مسئوليت كنند از بس مشغوليات دنيا ما را گرفتار كرده كمتر به فكر مسئوليت روحانى بودن خود هستيم. نقل مى‌كنند مرحوم آية الله ملا على كنى كه از بزرگان بوده و همزمان با ميرزاى شيرازى مى‌زيسته، با ايشان مكاتباتى داشته‌اند. آرامگاه ايشان در شاه عبدالعظيم است. وقتى طلبه‌ها به ديدن او رفتند، فرمودند: امانتى دارم كه خيلى ارزشمند است و دوست دارم شما را به كتابخانه برده و آنرا به شما نشان دهم و وصيت كرده‌ام كه فرزندم آنرا در كفن من بگذارد و اين امانت نامه‌اى است كه به قيمت جان من است. طلبه‌ها به كتابخانه رفتند و نامه را آوردند كه دست خط ميرزاى شيرازى بزرگ بود و آنرا مى‌بوسيد و به چشمان و بدنش مى‌ماليد و مى‌گفت: اين نامه در واقع نامه امام من حضرت امام حسن عسگرى (ع) است. جريان را پرسيدند. ايشان نقل كرد: در قزوين سيدى بود كه يكى از امراء دولت آن روزگار زمينها و اموالش را تصاحب كرده بود. او درد دلش را به من گفت و من گفتم از من كارى بر نمى‌آيد. او خيلى متأثر شد و تصميم گرفت با آقاى سيد ابراهيم تنكابنى كه مى‌خواست به نجف برود، ديدار كند و با او به نجف برود. سيد به آقاى تنكابنى گفت: من قصد نجف كرده‌ام كه نه فقط براى زيارت بلكه مى‌خواهم درد دل خود را به ميرزاى شيرازى بگويم تا شايد به
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 280
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست