عذاب وجدان دارد كه چرا اين كار را كردم؟ چرا گناه كردم؟ چرا بايد تا روز قيامت سرافكنده باشم؟
وَ اِذا اَرادَ اللهُ بِعَبْدٍ شَرّاً أَنْساهُ ذُنُوبَه
رسول خدا (ص) در ادامه فرمود: اگر خداوند بخواهد به بندهاى شرى برسد، او را به خود واگذار مىكند، به طورى كه گناه خود را فراموش كند گويا اصلاً گناهى نكرده و باكش نيست.
بزرگترين بدبختى انسان اين است كه خداوند او را رها كند و به حال خود واگذار نمايد. مانند بچهاى كه اگر پدر و مادرش او را رها كنند، بدبخت مىشود. يكى از بزرگان فقها نقل مىكرد: شخصى را ديدم كه بار سنگينى روى دوش گرفته و مىبرد. سرش پائين بود و حركت ميكرد و من تصور كردم كه دارد نفس نفس مىزند جلو رفتم و ديدم كه مشغول ذكر گفتن است و «الحمد الله» «أستغفر الله» مىگويد. گفتم: چرا اين اذكار را مىگويى؟ جواب داد: براى اينكه من از دو حال، خارج نيستم؛ يا نعمت خدا بر من متوجه است، پس بايد «الحمد الله» بگويم يا از طرف من گناهى بالا مىرود كه بايد «اَستغفر الله» گفت. با شنيدن اين جملات به او گفتم: «أَنْتَ أَفْقَهُ مِنّى». در تحقيق الاذكار اين حديث است كه روزى مولا على (ع) از حمام بيرون آمدند. در اين هنگام ايشان به فرد ديگرى كه او نيز از حمام بيرون آمده بود، فرمودند: پاكيزه شدى پس مواظب باش