حضور داشته باشند. طلاب بايد در درس براى رضاى خدا شركت كنند و براى خاطر خدا از درس بيرون بروند. اين است كه حضرت فرمود: مرد ملاّ و فقيه و دانشمند آنقدر علمش در او اثر مىكند كه براى او حالت خاص بوجود آورد و جا دارد انسان به چنين شخصيتهاى فقيه و متخلّق به اخلاق حسنه، خدمت كند همانطور كه ائمه ما دانشمندان را به خاطر ارزش علمشان احترام مىكردند.
در كتاب «احتجاج» طبرسى روايتى نقل شده كه امام حسن عسگرى (ع) مىفرمايند: روزى پدرم، امام على النقى (ع) آگاه شد كه يكى از علما و فقهاى بزرگ كه منصب تدريس علم كلام و فقه داشت، با يك دانشمند ناصبى در مجلسى گفتگو داشتهاند و در آن گفتگو، عالم شيعى دانشمند ناصبى را مجاب كرده است. اين قضيه در ذهن مبارك امام (ع) بود تا اينكه جلسهاى در منزل امام تشكيل شده بود و عدهء زيادى نيز در آن شركت كردند. وقتى آن عالم بزرگوار و فقيه شيعه وارد شد، حضرت هادى (ع) جلو او بلند شدند و او را احترام كردند آن عالم سلام كرد. وقتى ديد مجلس پر است، در جاى خالى كه دم درب بود، نشست. حضرت فرمود: آنجا جاى تو نيست، بيا اينجا و در كنار من بنشين. حضرت او را در كنار خودش و روى تشك خودشان نشاندند. ديگران كه اين عزّت و احترام را ديدند، ناراحت شدند و برايشان سخت بود و اين جريان در حالى بود كه شركت كنندگان او علويون، هاشميون و فاطميون