بودند. يك نفر عباسى گفت: يابن رسول الله! اين عمل شما درست نبود. حضرت فرمود: چرا درست نيست. نباشيد مانند آن دسته كه قرآن مىگويد: {/ثُمَّ يَتَوَلََّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ ،[1]/} گروهى از آنان (علماى يهود) از حكم حق اعراض كرده و روى بگردانند يعنى چرا عمل بزرگانتان را صحّه نمىگذاريد؟ چرا به عمل آنان اعتراض مىكنيد؟ امام خودش عالم به مصالح است بعد فرمودند:
من «اُوتُوا الْعِلْمَ» را جا دادم. مگر خدا نفرموده: {/يَرْفَعِ اَللََّهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ اَلَّذِينَ أُوتُوا اَلْعِلْمَ دَرَجََاتٍ ،[2]/} خدا مقام اهل ايمان و دانشمندان عالم را بلند مىگرداند. مگر نفرموده: {/هَلْ يَسْتَوِي اَلَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ اَلَّذِينَ لاََ يَعْلَمُونَ [3]/} آيا آنان كه اهل علم و دانشمندند با مردم جاهل و نادان يكسانند؟» آن شخص وقتى آيات را شنيد، گفت: امّا اين روش شما روشى نبود كه در صدر اسلام به آن عمل شود. از صدر اسلام تاكنون به خانوادههاى شريف النسب، عزّت و احترام مىگذاشتند ولى شما اين شخص را احترام كرديد. امام (ع) فرمود: آيا عباس از شخصيتهاى بزرگ بود يا نه؟ گفت: بلى. امام فرمود: پس چرا او به ابوبكر دست بيعت داد؟ با آنكه عباس از هاشميون بود و شرافت داشت. لكن ابوبكر را