responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 102
«ثُمَ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ(عليهما السلام)» به اينجا كه رسيد و اميرالمؤمنين(ع) همه را كه قبول كرد باز حضرت(ص) كار را تمام نكرد و فاطمه(عليها السلام) و امام حسن و امام حسين(ع) را صدا زد و فرمود: فاطمه جان تو هم بيا، بعد فرمود: حسن و حسين شما هم بياييد. «وَ أَعْلَمهم مِثْلَ مَا أَعْلَمَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ» وقتى آمدند به آنها هم خبر داد كه فاطمه جان، حسن جان، حسين جان جريان اين است. «فَقَالُوا مِثْلَ قَوْلِهِ» آنها هم عين فرمايش اميرالمؤمنين(ع) را فرمودند و همه را پذيرفتند. «فَخُتِمَتِ الْوَصِيَّةُ بِخَوَاتِيمَ مِنْ ذَهَبٍ لَمْ تَمَسَّهُ النَّارُ» اين وصيت مهر شد. اميرالمؤمنين(ع) مهر كرد، فاطمه زهرا(عليها السلام) مهر كرد، امام حسن(ع) مهر كرد و امام حسين(ع) هم مهر كرد. همه را از طلا مهر كردند و محكمش كردند تا آتش به آن نرسد. علما مى‌گويند: اين جمله، كنايه از اين است كه هيچ دستى به آن نرسيد و آتش كنايه است نه اينكه واقعاً از طلا بوده باشد و در طلا گذاشته‌اند نه، اين عبارتى است كه در پايان وصيتها مى‌گذارند. «وَ دُفِعَتْ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)» اين وصيت را به دست اميرالمؤمنين(ع) دادند.
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست