نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 125
بود، خواسته بودند كه به عوامل انحطاط بشر اشاره كنم. سه عامل را مطرح كردم كه قرآن كريم بيان كرده است. يكى از عواملى كه بنده اشاره كردم اين است كه خداوند در قرآن مىفرمايد: ما تمام پيغمبران را فرستاديم، كتاب بر ايشان نازل كرديم، {/(لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)[1]/} براى اينكه مردم را تعديل كنند و در جامعه قسط اجتماعى پياده شود. اسلام از سه چيز سر چشمه گرفت. يكى منطق و اخلاق پيغمبر(ص) بود. دوّم شمشيرى بود كه در دست مبارك اميرالمؤمنين(ع) بود تا در جايى كه لازم باشد استفاده شود. ديگرى هم اموال حضرت خديجه(عليها السلام) بود. آن زمانى كه ما را از قرآن و تعاليم قرآن و از منطق كه اوّلين پايه و اساس اسلام است جدا كنند، همان جا انحطاط جامعه شروع مىشود. آنجا است كه حكومت را از دست ما مىگيرند. آن روز ديگر قدرت اجرايى را از ما مىگيرند. حالا كه خداوند متعال اين نعمت را به ما مرحمت كرده و اين حكومت در دست ما قرار گرفته است، خدا به حقّ محمّد و آل محمّد(عليهما السلام) آن طور كه خودش مىخواهد و امام زمان( عج الله) مىخواهد زمامداران ما را موفّقشان بدارد و ان شاء الله خدا اين نعمت را براى ما پايدار نمايد. اين نعمت بزرگى است.
اميرالمؤمنين(ع) سفارش مىكردند كه قرآن را بخوانيد و آن را حفظ كنيد چراكه خداوند متعال دلى را كه در آن قرآن است، عذاب نمىكند. كسى كه حافظ قرآن است ديگر به جهنّم راه ندارد، ان شاءالله.
مرحوم آقا محمّد حسن ايمانى، از شخصيتهاى محترم شيراز بود. پسر ايشان مىگويد: در موقعيتى، پدر من در يك شرايط سختى افتاد و از نظر مالى مشكلات زيادى پيدا كرد. در آن موقع، متوجّه شدند آقاى شيخ جواد ميداوادى(رحمه الله) كه از بزرگان علما بود، از اصفهان به شيراز حركت مىكند و چون پدر من به آقاى ميداوادى علاقه داشت هر وقت ايشان به شيراز تشريف مىآوردند، به منزل پدر