responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 83
الّا الله، كار بشر به كجا رسيده است كه بخواهد راه رفتن را از حيوانات ياد بگيرد. مى‌فرمايد: ببينيد گاو چقدر با وقار راه مى‌رود. آيا شما گاوى را سراغ داريد كه در موقع راه رفتن سرش را به اين طرف و آن طرف ببرد؟ ابداً، اين حيوان تا نايستد سرش را به جايى كج نمى‌كند امّا بشر، همينطور كه راه مى‌رود سرش را به اين طرف و آن طرف مى‌چرخاند. چه بسا سرش به چوبه برق هم مى‌خورد بعد مى‌گويد چرا اينطور شد، حواسم پرت شد، خب اين چه راه رفتنى است؟ منظور اين است كه مؤمن با وقار است يعنى چشمش را باز نمى‌كند بلكه آن را نيمه نگه مى‌دارد. مؤمن اين طورى است كه چشمش را جلوى پايش مى‌اندازد. شخصيت‌هاى بزرگ را ملاحظه بفرماييد چقدر با وقار هستند، آنها چشم هايشان را جلوى پايشان مى‌اندازند و راه مى‌روند. «سَخِيَّ الْكَفِّ» خيلى با سخاوت است. «لَا يَرُدُّ سَائِلًا» مؤمن، سائل را رد نمى‌كند ولو به اعطاء چيزى خيلى كم. مواظب باشيد سائل را رد نكنيد يا يك چيز كم به او بدهيد و يا با سخن و حرف خوب او را رد كنيد، به گونه اى نباشد كه دلش را بشكنيد. «وَ لَا يَبْخَلُ بِنَائِلٍ» هيچ وقت براى هديه دادن بخل نمى‌كند. {a«نائل»a} به معناى«هديه» است. هميشه حاضر است به دوستانش هديه اى بدهد و يا محبّتى كند. «مُتَوَاصِلاً إِلَى الْإِخْوَانِ» هميشه با برادران وصلت دارد، به دوستانش سر مى‌زند. «مُتَرَادِفاً لِلْإِحْسَانِ» خدمتگذار دوستانش است و فقط{a«تواصل»a} نيست. چه بسا احسان هم مى‌كند. به به، هم‌{a«متواصل»a} است و هم‌«مترادفاً الى الاحسان». «يَزِنُ كَلَامَهُ» كلامش خيلى وزين، سنگين و مؤدّب است. هنگام حرف زدن خيلى پاكيزه صحبت مى‌كند. «وَ يُخْرِسُ لِسَانَهُ» زبانش نسبت به چيزهاى حرام، لال است. چيزى را كه خدا حرام كرده است ابداً به زبانش جارى نمى‌شود. بارك الله، شخص مؤمن اين است.
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست