{/الْمُبْطِلُونَ)[1]/} فلذا بعضى از آقايان، بحثى كردهاند كه آيا پيغمبر(ص) مىتوانست بنويسد يا نمىتوانست؟
عدّه اى از علما گفتهاند كه ايشان نمىتوانست بنويسد ولى به نظرم اين صحبت كم لطفى است چون انبياء(عليهما السلام) هميشه داراى نهايت كمالات هستند. همه كمالات را دارند و هيچ نقصانى ندارند امّا ذات اقدس حقّ فرمود كه دست به كتابت نبر، مخصوصاً با قيدى كه وجود دارد و آن(لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ) است جهتش هم اين است كه مبادا آنها بيايند و قرآن را از اعتبار بياندازند؛ فلذا در روايات متعدّد اين بيان را داريم، در باب احكام هم خيلى داريم چون بنده مدّت زيادى از بيانات مرحوم آيت الله بروجردى(رحمه الله) استفاده مىكردم و مىديدم كه ايشان اين جمله را زياد مىخواندند: «كتابةُ على و املاءُ رسول الله»
در روايتى حضرت موسى بن جعفر(ع) به پدر بزرگوارشان امام صادق(ع) عرض كردند:
«أَلَيْسَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) كَاتِبَ الْوَصِيَّةِ» پدر جان، مگر اميرالمؤمنين(ع) كاتب وصيت نبود كه وصيت را اميرالمؤمنين(ع) نوشته باشد؟
«وَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْمُمْلِي عَلَيْهِ» اينطور نبود كه حضرت رسول(ص) املاء مىكرد و اميرالمؤمنين(ع) مىنوشت؟
از اين بيان، معلوم مىشود كه اين وصيت خيلى مهم بوده است كه حضرت(ع) اين سؤال را مىپرسد. يك وصيت معمولى و موعظه هايى كه معمولاً مىكنيم در آنها نيازى به اين حرف نيست. اين سؤال اهمّيت مطلب را مىرساند و به قول علماى علم منطق و فلسفه اين«برائت الاستهلال» است يعنى چيزى در اوّل كلام انتخاب شود كه نشان دهنده اهمّيت عنوان مطلبى باشد كه در ادامه بحث مىخواهد بيان
[1] . سوره مباركه عنكبوت، آيه 48 (و با دست خود چيزى نمىنوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند)P