«وَ شَرْطُهُ عَلَيَّ» و اين شرط و قرارداد را خدا با من در ميان گذاشته است.
«وَ امانَتُهُ» اين امانت حضرت پروردگار است.
«وَ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ وَ أَدَّيْتُ» اين امانتى است كه خدا به من داده و من اين را رسانده و به دست تو دادم و به خيرخواهى به تو دادم و ادا كردم.
«فَقَالَ عَلِيٌّ(ع): وَ أَنَا أَشْهَدُ لَكَ بِأَبِي وَ أُمِّي أَنْتَ بِالْبَلَاغِ وَ النَّصِيحَةِ وَ التَّصْدِيقِ عَلَى مَا قُلْتَ» اميرالمؤمنين(ع) مىفرمايد: يا رسول الله، من هم شهادت مىدهم - پدر و مادرم قربان تو باد به اينكه شما آن را رساندى و نصيحت و تصديق كردى. اميرالمؤمنين(ع) به اين اندازه كفايت نكرد و بالاتر و مهمتر از آن گفت.
«وَ يَشْهَدُ لَكَ بِهِ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي» فرمود: اعضاى بدنم، چشمم، گوشم، گوشتم و خونم تماما شهادت مىدهند.
«فَقَالَ جَبْرَئِيلُ(ع): وَ أَنَا لَكُمَا عَلَى ذَلِكَ مِنَ الشَّاهِدِين» حضرت جبرئيل(ع) فرمود: حالا كه چنين است من هم بر شما دو بزرگوار شهادت مىدهم.
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَا عَلِيُّ، أَخَذْتَ وَصِيَّتِي وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِيَ الْوَفَاءَ بِمَا فِيهَا؟» وقتى مطلب به اينجا رسيد پيغمبر خدا(ص) فرمود: وصيت مرا گرفتى و شناختى؟ على جان ضامن مىشوى براى من و خدا كه عمل كنى و به اين دستورات ضمانت مىدهى؟ معلوم مىشود كه خيلى سفت و سخت معاهده گرفتند.
«فَقَالَ عَلِيٌّ (ع): نَعَمْ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي» بله يا رسول الله، پدر و مادرم قربان شما باد.
«عَلَيَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِي وَ تَوْفِيقِي عَلَى أَدَائِهَا» ضمانت اين بر من است امّا من تنها نمىتوانم پيش ببرم بايد خدا مرا كمك كند، خدا توفيقم بدهد.
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): يَا عَلِيُّ، إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُشْهِدَ عَلَيْكَ بِمُوَافَاتِي بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ» به اينجا كه رسيد رسول خدا(ص) فرمود: به همين اندازه اكتفا نمىكنم، مىخواهم براى اين حرف تو هم شاهد بگيرم. على جان، مىخواهم براى تو شاهد بگيرم كه به اين وصيتنامه نه تنها اينجا بلكه در روز قيامت هم عمل كنى.