«قَالَ: فَارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُ النَّبِيِّ(ص)» تعبيرات، تعبيرات خيلى سنگينى بود. وقتى بيان مىشود كه اين يك كتابى است كه من معاهده بستم و اين را من با تو شرط مىكنم و ملائكه را براى اين مطلب شاهد مىگيرم، اين نشان مىدهد كه يك كتاب متعارف و معمولى نيست، يك قرارداد عادى نيست كه اينقدر خدا براى آن اهمّيت قائل شده است؛ فلذا وجود مبارك پيغمبر(ص) در شنيدن اين جريان، مفاصل پاى مباركشان به لرزه درآمده، اعضاى بدنشان به لرزه درآمد كه اين چه قراردادى است؟
«فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ» حضرت رسول(ص) به حضرت جبرئيل(ع) فرمود: اى جبرئيل،
«رَبِّي هُوَ السَّلام وَ مِنْهُ السَّلام وَ إِلَيْهِ يَعُودُ السَّلام» در زمانى كه وجود مبارك ذات اقدس حقّ به وسيله جبرئيل(ع) فرمود كه خدا سلام مىرساند، پيغمبر(ص) به سه برابر جواب داد يعنى همه چيز، مال خودش است. هر درودى كه از هر كس سر بزند از بركت وجود حضرت احديت است چون هر چه هست و نيست براى خدا است، تمام موجودات براى خدا است؛ فلذا فرمود:
«صَدَقَ عَزَّوَجَلَّ وَ بَرَّ هَاتِ الْكِتَابَ» وجود بارى تعالى در امرشان راستگو هستند و نيكوكارند يعنى بسيار عمل زيبا و خوبى انجام دادند، به تعبير بنده خداوند تبارك و تعالى راست مىگويند و حقيقت را فرمودند.
«فَدَفَعَهُ إِلَيْهِ» حضرت جبرائيل(ع) اين نوشته و كتاب را به دست پيغمبر(ص) داد.
«وَ أَمَرَهُ بِدَفْعِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)» وقتى كتاب را به دست پيغمبر(ص) داد، جبرائيل(ع) عرضه داشت: يا رسول الله، اين را محبّت كن به دست اميرالمؤمنين(ع) بده.
«فَقَالَ لَهُ: اقْرَأْهُ فَقَرَأَهُ حَرْفاً حَرْفاً» و بفرماييد كه ايشان اين كتاب را بخواند و قرائت بفرمايد و تمام مطالب اين كتاب را حرف به حرف ملاحظه بفرمايد.
«فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، هَذَا عَهْدُ رَبِّي تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيَّ» پيغمبر(ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: على جان، اين پيمان و معاهده پروردگار است؛ با چه كسى؟ فرمود: اين معاهده اى است كه خدا با من بسته است.