responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : رضايى اصفهانى، محمد على و همكاران    جلد : 1  صفحه : 455


(يادكن) هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو بر او عرضه شد، (31)
و گفت:» در حقيقت من (اسبان) نيكو را بخاطر ياد پروردگارم دوست دارم. « (و به آنها نگاه كرد) تا اينكه در (پشت) مانعى پنهان شدند. (32)
(و گفت:) آنها را نزد من بازگردانيد. پس شروع كرد كه بر ساق‌ها و گردن‌هاى آنها دست كشد. (33)
و بيقين سليمان را آزموديم و بر تخت او جَسدى افكنديم؛ سپس (با توبه به سوى خدا) بازگشت. (34)
گفت:» پروردگارا! مرا بيامرز و حكومتى به من ببخش كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، [چرا] كه تنها تو بسيار بخشنده‌اى. « (35)
و باد را رام او ساختيم، در حالى كه به فرمانش بنرمى به هر كجا خواست روان مى‌شد. (36)
و شيطان ها را (از) هر بنّا و غوّاص (رام او ساختيم). (37)
و (گروه) ديگر را كه نزديك به همديگر در زنجيرها [بسته شده‌] اند (تحت سلطه او قرار داديم). (38)
(و به او گفتيم:) اين بخشش ماست؛ پس بى‌شمار [و بدون محاسبه‌] ببخش يا نگاه‌دار. (39)
و قطعاً براى او [سليمان‌]، نزد ما (مقامى) نزديك و بازگشتى نيكوست. (40)
و يادكن بنده ما ايّوب را، هنگامى كه پروردگارش را ندا داد: كه شيطان به من رنج و عذابى رساند! (41)
(به او گفتيم:) پاى خود را (بر زمين) بكوب؛ اين (چشمه) آبى سرد و نوشيدنى است. (42)
و خانواده‌اش و همانند آنان را همراهشان به او بخشيديم، تا رحمتى از جانب ما و تذكّرى براى خردمندان باشد. (43)
(و به او گفتيم:) دسته اى (گياه) به دست گير و با آن بزن و سوگند خود را مشكن. كه ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده نيكويى بود [چرا] كه او توبه‌كار بود. (44)
و يادكن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، كه صاحبان دستان (نيرومند) و چشمان (با بصيرت) بودند. (45)
در حقيقت ما آنان را با خلوص [ويژه اى‌] خالص كرديم، كه (همان) يادآورى سرا (ى آخرت) بود. (46)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : رضايى اصفهانى، محمد على و همكاران    جلد : 1  صفحه : 455
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست