و (موسى) پروردگارش را خواند: كه اينها گروهى خلافكارند. (22) پس (به موسى گفتيم:) بندگان مرا شبانه حركت ده، [چرا] كه شما مورد پيگرد هستيد؛ (23) و دريا را با راهى باز، گشوده (به حال خود) واگذار، [چرا] كه آنان لشكرى غرق شدهاند. (24) چه بسيار از بوستانها و چشمه ساران كه به جاى گذاشتند، (25) و زراعتها و جايگاه ارجمند، (26) و ناز و نعمتى كه در آن خوش بودند. (27) اينگونه (فرعونيان را نابود كرديم)؛ و آن (نعمتها) را به گروهى ديگر ارث داديم. (28) و آسمان و زمين بر آنان نگريست و مهلت داده نشدند. (29) و بيقين بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از عذاب خوار كننده از (دست) فرعون نجات داديم؛ (30) كه او برترى جويى، از اسرافكاران بود. (31) و بيقين آنان را براساس دانش، بر جهانيان (عصرشان) برگزيديم. (32) و از نشانههاى (معجزه آسا) كه آزمايشى آشكار در آن بود به آنان داديم. (33) قطعاً آن (مشرك) ان مىگويند: (34) » آن (فرجام) جز مرگ نخستين ما نيست و ما زنده نمىشويم؛ (35) پس اگر راستگوييد، نياكان ما را باز آريد! « (36) آيا آنان بهترند يا قوم» تُبّع « (پادشاه يمن) و كسانى كه پيش از آنان بودند؟! ايشان را هلاك كرديم، [چرا] كه آنان خلافكار بودند. (37) و آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم. (38) آن دو را جز به حق نيافريديم؛ و ليكن بيشتر آنان نمىدانند. (39) در حقيقت روز جدايى (رستاخيز) ميعادگاه همه آنان است؛ (40) روزى كه هيچ دوستى از دوست (ش) چيزى (از عذاب) را دفع نمىكند و آنان يارى نمىشوند؛ (41) مگر كسى كه خدا (او را) رحم كند؛ [چرا] كه فقط او شكستناپذير [و] مهرورز است. (42)