متفكرانى مانند سيد جمالالدين اسد آبادى، شيخ محمد عبده، كواكبى و
سيد احمد خان در الگوپذيرى از غرب به اين نتيجه رسيده بودند كه انسانها داراى
هويت تاريخى مشترك هستند و آيندگان بايد حركت خود را از آخرين مرحلهاى كه
پيشينيان به آن رسيدهاند، آغاز كنند.
در حالى كه بسيارى از متفكران و انديشه پردازان در جهان اسلام و در
طليعه آنان متفكران شيعه در عصر مشروطيت و بعد از آن، در انديشه تجديد حيات هويت
اسلامى و بازگشت به خودى بودند و براى آغاز حركت نوين، متناسب با عصر جديد به ويژه
در رويارويى با غرب پيشرفته بر شروع از صفر تأكيد مىورزيدند و تجربيات غرب را نهتنها
الگوى مناسب براى جهان اسلام نمىدانستند، اصولا به آن با ديده شك و ترديد مىنگريستند
و سيطرۀ نظام سرمايهدارى غرب را كه اوج شكوفايى عصر نهضت غربى است، دليل
ساطعى بر شك و ترديد خود تلقى مىكردند.
منبع
فقه سياسى. 48/1 و 50.
انديشۀ سياسى و بحث و مناظره در آن
با مطرح شدن نظريۀ گفت و گوى تمدنها راهحل جديدى در روابط
جهان اسلام با جهان استكبارى گشوده شد و جمعى بر آن شدند كه معضلات اين روابط
پيچيده را با استفاده از نظريه گفت و گوى تمدنها از راه گفت و گو، بحث و مناظره
بين دو بلوك حل و فصل نمايند.
از شرايط گذشته (جنگهاى صليبى) و حال (استعمار جديد) ديوار بلند
بىاعتمادى بين جهان اسلام و غرب به وجود آمده كه با گفت و گو و بحث و مناظره مىتوان
آن را از ميان برد و يا حداقل كاهش داد و گفت و گوى متكى بر منطق يعنى بحث و
مناظره مناسبترين روش انسانى در برخورد انسانهاى معقول و متفكراست.
گفت و گوى بين تمدنها راه انتخاب احسن را نيز باز مىكند و نهتنها
اختلاف را كاهش مىدهد، احتمالا طرفين را به وحدت نظر در انتخاب احسن نيز مىرساند.
در اين گفت و گوها و جدال منطقى تمدنهاست كه خواستههاى غرب و ايده آل اسلام با
منطق ترسيم مىشود و چهبسا كه بجاى تلاقى خطوط سياسى، اقتصادى و فرهنگى، راه
امكان تداوم موازى اين خطوط شناختهشده و ستيزهگرى جاى خود را به همكارى دو جانبه
تفويض مىكند.
بىگمان انديشه گفت و گو و جدال منطقى، ريشه در سيره سياسى پيامبر
(ص) در برخورد با مخالفان دارد و به همين دليل مورخان و سيرهنويسان، سال هشتم و
نهم (ه - . ق) را «عام الوفود» ناميدهاند و به ويژه در سال نهم، بيشترين اوقات
پيامبر (ص) به استقبال هيأتهاى نمايندگى دولتها و ملتهايى كه از دور و نزديك
براى مباحثه و مناظره به مدينه مىآمدند، سپرى شد، چنانكه تجربه تاريخى در اين
زمينه نيز حكايت از كارساز بودن گفت و گو و جدال منطقى در حل مسالمتآميز اختلافها
دارد. اما مشكل عمده در صداقت غرب در رويكرد به گفت و گو و مناظره است.