چارچوب سياست خارجى دار الاسلام و چه به عنوان يك راهبرد در روابط
بينالملل به صورت يك خط مشى مطلق ارائه گرديده است. به ويژه با توجه به (وَ تَوَكَّلْ
عَلَى اَللّٰهِ) مىتوان نفى
هر نوع قيد و شرط را در انعطاف متقابل از مفاد آيه استنباط كرد.
دقت در آيۀ بعدى كه به صراحت احتمال نيرنگ و مشكوك بودن موضع
انعطاف طرف ديگر را بيان مىكند و اشاره به موضع ايدئولوژى مسلمانان كه نيروى
لايزال خدا را در هر حال و شرايطى كافى براى حل مشكلات و بحرانها مىدانند و نيز
تأكيد بر اينكه در صورت انعطافپذيرى وعده نصرت از جانب خدا بايد مؤمنان را دلگرم
كند (2) (وَ إِنْ يُرِيدُوا
أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اَللّٰهُ هُوَ اَلَّذِي
أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ) همه و همه بيانگر
مطلق بودن موضع انعطافپذيرى در رابطه با درخواست هر نوع صلح از طرف كشورهاى ديگر است.
به نظر مىرسد اتخاذ سياست انعطافپذيرى در روابط خارجى مستلزم رو
به رو شدن با مشكلات و خطرات بسيارى است كه در واقع به معناى پرداخت بهاى سنگين
براى رسيدن به صلح تلقى مىشود.
اسلام اين اصل را در كنار اصل توسعه آمادگى رزمى تا سر حد اقتدار
عالى پاسدارى از صلح جهانى مطرح مىكند و در چنين شرايطى بهايى كه با سياست انعطافپذيرى
براى رسيدن به صلح پرداخت مىشود چندان هم گران و سنگين نخواهد بود.
از سوى ديگر گرچه كارآيى سياست انعطافپذيرى در كوتاه مدت نمىتواند
اميدواركننده باشد ولى در دراز مدت قادر است آثار شكوهمندى را در صلح جهانى به
وجود آورد.
اگر دو نظريۀ انعطاف پذيرى و سياست تهاجمى را در شرايط
راهبردهاى نظامى موجود، بررسى كنيم، بى شك زيانهاى ناشى از سياست سرسختانه و
تهاجمى بهتر و بيشتر جلوه خواهد كرد.
حتى اگر مسئله را در شرايط متوسط نظامى هم بررسى كنيم، نتيجهاى
بهتر از اين نمىگيريم. زيرا عمليات نظامى در چنين شرايطى هم كه همراه با سلاحهاى
كشتار جمعى است همواره غير عادلانه و ناجوانمردانه و با وجود كنوانسيونهاى بينالمللى
مربوط به قواعد، حقوق جنگ، آثار كشتار و تخريب در عمل فراتر از كشتار نظاميان و
تخريب مراكز نظامى است.
موضعگيرى رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام راحل (ره) در قبال
جنايت هولناك آمريكا در جريان هدف قراردادن هواپيماى غير نظامى جمهورى اسلامى
ايران يك نمونۀ عينى از كارآمدى و فلسفۀ سياست انعطافپذيرى است.
از منطق قرآن در زمينه سياست انعطافپذيرى همان را استفاده مىكنيم
كه تحليلهاى مربوط به حوادث مهم بينالمللى و منطق عقل بازگو مىكند. در بررسى
سيره سياسى پيامبر اسلام (ص) و مطالعۀ موضعگيرى هايى كه آن حضرت در برابر بحرانهايى
چون محاصره سياسى مدينه، ايجاد جوّ بسته و غير قابل تحرك براى مدينه، متحد شدن
قدرتهاى سياسى و نظامى حجاز بر عليه پيامبر (ص)، بسته ماندن مكه بر روى مسلمانها،
تعرض هاى نظامى مكرر قريش، بىثباتى و نا امنى منطقه راهبردى حجاز، توطئههاى
ترور، حتى در مورد شخص پيامبر اسلام (ص)، تنگناهاى اقتصادى مسلمانان در مدينه، و
دهها موارد مشابه ديگر مىتواند ديدگاه اسلام