را در زمينۀ سياست انعطاف پذيرى در زبان عمل روشن كند. (3)
منابع
1 و 2 - انفال / 61 و 62؛ 3 - فقه سياسى 124/5-121.
انعقاد پيمان
پيمان، عهدنامهاى است بين دو يا چند دولت كه موضوع عهدنامه با
موجوديت و اعتبار و حيثيت و تماميت ارضى اعضاى پيمان، بستگى دارد و انواع گوناگونى
را شامل مىشود. نظير: پيمان اتحاد، پيمان بىطرفى، پيمان سياسى، پيمان صلح، پيمان
مودت، پيمان مساعدت و....
در زمان پيامبر اكرم (ص) صلاحيت انعقاد قراردادهاى «ذمه» و همچنين
پيمانهايى كه بهطور موقت براى متاركۀ جنگ با مشركان (مهادنه) به امضا مىرسيد،
تنها مربوط به شخص پيامبر اسلام بود و در مواردى مسئوليت اين امر از طرف آن حضرت
به سرداران و فرمانداران مسلمان موكول مىشد.
پس از رحلت پيشواى بزرگ اسلام اين صلاحيت مانند ساير شؤون زمامدارى
به جانشينان و اوصياى آن حضرت كه بهطور صريح نامشان برده شده بود، مىرسيد و به
عقيده شيعه اين مقام پيشوايى دينى از آن ائمه اهل بيت (ع) بوده و در زمان غيبت
آخرين پيشوا و امام به حق - حضرت ولىعصر عجل الله تعالى فرجه الشريف - موكول به
نظر فقهاى پرهيزكار است.
نوع ديگر از پيمانهاى بينالمللى كه در اصطلاح فقه اسلامى
(استيمان) ناميده مىشود جنبۀ همگانى داشته و با اجازه هر فرد مسلمان رسميت
پيدا كرده و براى عموم الزامآور است.
اما پيمانهايى كه از طرف دولتهاى حاكم بر سرزمينهاى اسلامى -
بدون آنكه صلاحيت فوقالذكر را احراز كرده باشند - با دولتها و يا گروههاى غير
مسلمان منعقد مىشود، بىشك در مواردى كه به مصلحت مسلمانان نباشد، براى آنان
الزامآور نبوده و فاقد ارزش از نظر حقوق اسلامى خواهد بود (1).
و اما در زمينۀ قراردادهاى بينالمللى كه مصلحت فورى
مسلمانان آن را ايجاب مىكند و يا حاوى مصلحتى براى جامعه مسلمانان است، مىتوان
اقدامات افراد با ايمان و عادل را در شرايط فقدان مقام صلاحيتدار (فقيه جامعالشرايط)
چنانكه مقتضاى قانون امور حسبيه است نافذ شمرد.
ولى فقها در خصوص قرار داد ذمه، پيمانهاى حكام و زمامداران جائر
را نيز معتبر و براى عموم مسلمانان الزامآور تلقى نمودهاند. (2 و 3)
انفال يك واژه قرآنى و فقهى است. (يَسْئَلُونَكَ
عَنِ اَلْأَنْفٰالِ قُلِ اَلْأَنْفٰالُ لِلّٰهِ وَ اَلرَّسُولِ) (1) كه در
تفسير و فقه معانى مختلفى براى آن ذكر شده است.
انفال، جمع نفل يا نفل به معناى زيادى، بخشش و غنيمت است. وجه
نامگذارى اموال ويژه پيامبر (ص) و