كوتاه و اساسى در باره عنوانهاى فقهى مستغنى سازد، تدوين نيافته و جاى آن در ميان كتابهاى مرجع و فرهنگهاى تخصصى خالى است. از اين رو، در اين زمان كه فقه شيعه از انزوا درآمده و جامه حكومت به تن كرده و گام در متن جامعه نهاده و به همين دليل نظر جهانيان، بويژه ملّتهاى مسلمان را متوجه خود ساخته است، تدوين چنين فرهنگى و عرضه آن به جامعه علمى و فقاهتى بيش از پيش ضرور مىنمايد.
3 ـ 7 . پيشينه
تدوين كتابهايى در باره واژگان و اصطلاحات فقهى، چندان در گذشته متداول نبوده است. در اين ميان، گاه به نام برخى كتابها برمىخوريم كه نشان مىدهد در باره اصطلاحات فقهى تدوين شده است. براى مثال در زمره كتابهاى محقق حلّى، كتابى با نام «المصطلحات الفقهيّة» كه ظاهرا هنوز به چاپ نرسيده است، وجود دارد.(24)با تتبّعى كه صورت گرفت، ظاهرا در گذشته كتابى در باره اصطلاحات فقهى با نظم الفبايى سامان نيافته است.
در سالهاى اخير، كتابهايى در باره اصطلاحات و عناوين فقهى با نظم الفبايى نگارش يافته است كه مشابهتها و تفاوتهايى با فرهنگ فقه دارند. يكى از اين كتابها كه مشابهت بيشترى با فرهنگ فقه دارد، «مصطلحات الفقه» نوشته آية اللّه على مشكينى است. در اين كتاب، بيش از ششصد عنوان كه بيشتر آنها اصطلاحات فقهىاند، گرد آمده است؛ ولى اصطلاحات فقهى به طور كامل جستوجو نشده است. از اين رو، جامع اصطلاحات و عناوين فقهى نيست. علاوه بر آن، كتاب ياد شده به عربى نگاشته شده و براى كسانى كه با اين زبان آشنايى ندارند قابل استفاده نيست. همچنين مطالب اين كتاب مستند نشده است تا براى فقه پژوهانى كه خواهان اطّلاعات گستردهتر و مراجعه به منابع فقهىاند، سودمند افتد.(25)
كتاب ديگر، «الموسوعة الفقهيّة المُيَسَّرة» نوشته محمدعلى انصارى است كه به دائرة المعارف نزديكتر است تا به فرهنگ؛ زيرا حجم مطالبى كه در ذيل عناوين و