responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 423

خراسان را به محاصره درآورد. عیسی بن ماهان به جنگ با او پرداخت، وی را به قتل رسانید و زنان و فرزندانش را به اسارت گرفت.[1]

سلم خاسر

سلم (و به نقلی سالم) بن عمرو بن حمّاد بصری منسوب به تمیم است و به این خاطر «خاسر» نامیده شد که قرآنی را فروخت و با قیمت آن، دیوان شعری و به نقلی «سه تار» خرید.

وی شاعری نیکوسرا و یکی از شاگردان بشّار بن برد بود، اما در به کارگیری بعضی از معانی، بر بشّار پیشی گرفت و آن معانی را در قالبی لطیف تر ادا کرد. برای نمونه، بشار ابیاتی سرود از جمله:

«هر کس از مردم بیمناک باشد، به مراد و خواسته خود نرسد; و کامیاب کسی است که بی باک و سخنور باشد».

سلم، با در نظر گرفتن این مضمون، آن را بدین صورت پرداخت:

مَن راقب الناس مات همّاً *** وفاز باللذة الجسور

«کسی که همواره از مردم بیمناک ]مراقب و نگران [باشد با اندوه می میرد ; ولی شخص جسور و بی باک، کامیاب خواهد شد».

وقتی بشار این بیت را شنید، گفت: «به خدا که بیت سلم شایع گردید و بیت ما خاموش شد». همین طور نیز شد; زیرا مردم تنها بیت سلم را می خواندند و هیچ کس بیت بشار را بر زبان نمی راند.

سلم، خلفای بنی عباس و برمکیان را مدح کرده و آنها نیز او را مورد لطف قرار داده اند. از جمله مدح های او درباره خلفای بنی عباس، شعر او در خصوص مهدی عباسی است:

«ممدوح در موقع بخشش و اِنعام، صفات و خصال والایی دارد; که مردم، میزان این والایی و عظمتِ اخلاق او را در نیابند.

مضاف بر این اخلاق کریمانه، او مهدی امت اسلام است; و هم اوست که کیان این امت را پاس می دارد و ظلم و ستم را ازآن می زداید.»

او در مدح برمکیان و هم چنین در خصوص فضل بن یحیی برمکی، سرود:

«از کدامین منزل گاه جویای بذل و کرم او هستی; در حالی که خانه او از کثرت بذل و بخشش به مردم تهی گشته است.

در دل من از عشق به آن منزل گاه و ساکنان رخت بربسته اش چنان محبتی است; که هیچ گاه زدوده نمی شود.

یاران خدای را از این دلباخته، رهایش کنید; که عشق، کشنده اوست و وی را همین رنج بس است.

آشفتگی و ناآرامی درونش، آن هنگام که نکوهش کنندگان او، به خواب روند به هیجان می آید.

آری تنها آن که امید خیر و عطا و نیکی از او می رود; سزاوار ترجیح بر همگان است.

مکارم اخلاق در آن صفاتی که وی از آن برخوردار است متجلی می شود.

در میان همه مردم کسی را نمی یابم; که فضل بن یحیی از او برتر و والاتر نباشد.

زبانش فرمان به خیر و نیکی داده; و سر انگشتانش آن را انجام می دهند.

هر خیر و نیکی که انتظار می رود انجام پذیرد، فضل آن را انجام می دهد».

گویند: پیش از مرگش، پنجاه هزار دینار نزد شمر غسّانی به امانت گذاشت و هیچ وارثی نداشت. ابراهیم موصلی از این امر اطلاع داشت. روزی که برای هارون الرشید آواز می خواند و هارون به طرب و شادی درآمده بود، به او گفت: خواسته ات چیست؟ ابراهیم گفت: ای امیرالمؤمنین! از تو چیزی را می خواهم که از مال تو نیست و غیر از آن هم چیزی را بر تو تکلیف نمی کنم. گفت: آن چیست؟ ابراهیم گفت: خواسته من ودیعه سلم خاسر است که وارثی هم ندارد. هارون الرشید نیز امر کرد آن را به ابراهیم بدهند.[2]

عباس هاشمی

ابوالفضل، عباس بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، برادر منصور و سفّاح بود. منصور او را به حکومت دمشق و سرزمین شام منصوب کرد. او در زمان هارون الرشید، حکومت جزیره را در دست داشت. منصور او را برای جنگ با رومیان فرستاد. از نظرِ رأی و تدبیر از بهترینِ مردم بود. خانواده او ادّعا داشتند که هارون، وی را مسموم ساخته است. او در 65 سالگی درگذشت.[3]

مغیرة بن عبدالرحمان مخزومی

ابوهاشم، مغیرة بن عبدالرحمان بن حارث بن عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه مخزومی، پس از مالک بن أنس فقیه مدینه بود. در مدینه او و محمد بن ابراهیم بن دینار، مرجع استفتای مردم بودند. بخاری، ابوداود، نسائی و ابنماجه از او حدیث نقل کرده اند.

هارون الرشید، منصب قضاوت را در مدینه به وی پیشنهاد کرد، اما او نپذیرفت. هارون نیز او را معاف داشت و به او دو هزار دینار پاداش داد. مغیره در 62 سالگی درگذشت.[4]

یقطین بن موسی

او از دعوت گران به بنی عباس و شخصی خردمند، عالم، دوراندیش، شجاع و آگاه به جنگ ها و نبردها بود. از ماجراهایی که بر خردمندی و هوش او دلالت می کند، این است:

مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی، هنگامی که ابراهیمِ امام را در حرّان زندانی کرد، عباسیان متحیر گشتند که در صورت کشته شدنش چه کسی را پس از او رهبر خود قرار دهند. یقطین در جامه مردی



[1] . الاعلام زرکلی، ج 9، ص 151 ; تاریخ ابن اثیر، ج 6، ص 163 ـ 174 ; تاریخ طبری، ج 8 ، 270 ـ 275.


[2] . الأغانی، ج 9، ص 214 و 261 ; معجم الادباء، ج 4، ص 247 ; وفیات الاعیان، ج 1، ص 253 ; البدایة والنهایه، ج 10، ص 188 ; تاریخ بغداد، ج 9، ص 136 ; طبقات الشعراء، ص 99 ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 2، ص 22.


[3] . الاعلام زرکلی، ج 4، ص 38 ; تاریخ بغداد، ج 1، ص 95 ; همان، ج 12، ص 124 ; النجوم الزاهره، ج 2، ص 120 ; البدایة والنهایه، ج 10، ص 188.


[4] . الاعلام زرکلی، ج 8 ، ص 200 ; شذرات الذهب، ج 1، ص 310 ; لسان المیزان، ج 6، ص 726 ; تهذیب التهذیب، ج10، ص 264.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 423
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست