نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 430
* اندلس: ناوگان اندلسی، به حملات پیاپی خود به جزایر «بلیار»، «کورسیکا» و «ساردینیا» ادامه داد.
شورش ها
* ماوراء النهر: رافع بن لیث، نوه نصر بن سیّار در سمرقند شورش کرده و از اطاعت هارون الرشید سرباز زد. علی بن عیسی بن ماهان، حاکم خراسان به جنگ با او پرداخت; ولی رافع او را شکست داد.
* شام: شورش در حمص علیه کارگزار هارون الرشید. هارون، خود به آن جا رفت و وقتی به «منبج» رسید، هیأتی از حمص نزد اوآمده، با معذرت خواهی از او طلب بخشش نمودند. هارون نیز آنان را رها کرده، راهی جنگ با رومیان شد.
* اندلس: سردار اصبغ بن عبدالله بن وانسوس، در «مارده» سر به شورش برداشت، ولی پس از امان خواستن مورد عفو و بخشش قرار گرفت.
جنگ های قبیله ای
* شعلهور شدن آتش نزاع بین یمانیان و مضریان (قیسیانِ) شام. مانند همین منازعات نیز در ارمنستان وآذربایجان به وقوع پیوست.
درگذشتگان
* کنستانتین ششم.
* لقیط محاربی.
* هشام بن حکم.* یحیی برمکی.
* یعقوب بن ربیع.
کنستانتین ششم
کنستانتین ششم، فرزند امپراتور بیزانس، لئون چهارم است که در سال 780 م به حکومت رسید. مادرش ایرین، به این دلیل که او کودک بود، وصی او شده و حکومت را اداره کرد. چون لشکریانِ هارون الرشید به سرزمین روم حمله کردند، ایرین، مادر کنستانتین ششم، در مقابل پرداخت جزیه فراوان، قرارداد صلحی با هارون منعقدساخت. ایرین، کنستانتینِ ششم را در سال 797 م برکنار کرد و دستور داد او را دست گیر و چشمانش را کور کنند. آن گاه حکومت را به تنهایی به دست گرفت.[1]
لقیط محاربی
ابوهلال، لقیط بن بکیر بن نضر محاربی (منسوب به بنی محارب)، از کوفه که به لغت و شعر و تاریخ اعراب آشنا بود. جمعی از علما از جمله «ابنالاعرابی » از او بهره گرفتند. نوشته های وی عبارتند از: کتاب فی الاخبار، کتاب النساء، کتاب السحر، کتاب الحرابواللصوص و کتاب اخبار الجن.[2]
هشام بن حکم
ابومحمد، هشام بن حکم کوفی منسوب به بنوشیبان، در زمان خود بزرگِ شیعیان بود. در کوفه متولد شد و در واسط بزرگ شد. آن گاه به یحیی برمکی پیوست. وی متکلم و اهل مناظره بود. قائل به تشبیه بود،) 1 (یعنی خدا را به مخلوقاتش تشبیه می کرده و خداوند نزد او دارای ابعاد و اعضا بوده است. یحیی برمکی، در مناظرات او حاضر می شد. میان او و ابوهذیل علاف ، پیشوای معتزله آن زمان، مناظراتی در علم کلام، از جمله تشبیه وآن چه که مربوط به علم خداوند است، در گرفت.
کتاب هایی از جمله: الامامة والقدر، الشیخ والغلام، الدلالات علی حدوث الاشیاء، الردّ علی المعتزلة، الرد علی الزنادقة، الردّ علی من قال بإمامة المفضول و مانند اینها به رشته تحریر درآورده است. پیروان او به هشامیه معروفند.[3]
یحیی برمکی
ابوالفضل، یحیی بن خالد برمکی، وزیر بزرگ منش و سرور برمکیان بود. وزارت ابوالعباس سفاح را بعد از کشته شدن ابوسلمه خلال، عهده دار شد. وی نزد مهدی به منزلت والایی دست یافت و تربیت فرزندش، هارون الرشید را بر عهده گرفت. همسرِ یحیی برمکی، به هارون الرشید و فضل بن یحیی، همزمان شیر می داد و به همین خاطر هارون، یحیی را «پدر» صدا می کرد.
وقتی که هارون به خلافت رسید، امور مردم را به یحیی سپرد و مُهر خود را به وی داد. او نیز به بهترین وجه، مسئولیت های حکومتی را انجام می داد. وی از حیث نجابت، عقل و تمام صفات ممیّزه بهترین ها را داشت. پس از آن که برمکیان مورد خشم هارون قرار گرفتند، یحیی نیز دست گیر شد و تا هنگام مرگ، در «رقّه» زندانی بود.[4]
یعقوب بن ربیع
یعقوب بن ربیع بن یونس، شاعری با ذوق از بغداد و برادر فضل بن ربیع، پرده دار منصور، خلیفه عباسی بود. تقریباً همه سروده هایش در رثایِ کنیزی به نام «ملک» بود. شاعر، هفت سال به دنبال او بود و مقام و مال خود را در طلب او نثار کرد تا این که او را به دست آورد و مالک او شد، اما آن کنیز پس از شش ماه همدمی و همراهی با او درگذشت. برخی از شعرهای او درباره این کنیز چنین است:
«محبوب بر من جفا روا داشته با روی برتافتنش دلم را پاره پاره نمود. آن گاه می پندارد که من نسبت به او مرتکب خطا شده ام امّا در حالی که او با من چنین کرده است.
مثل من درست هم چون گنجشکی است که در دست کودکی گرفتار آمده مرتب آزارش می دهد و طعم مرگ را به او می چشاند; اما
[1] . موسوعة لاروس ; ویلیام لانگر، موسوعة تاریخ العالم، ج 2، ص 485.