responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 480

آمده بود، وی را همراهی کرد. هم چنین مأمون، أنقره (آنکارا) را نیمی به مصالحه و نیمی به زور فتح کرده، سپس به دمشق بازگشت.

* دریای مدیترانه: محاصره شهر «بلرم» (پالرمو)یِ سیسیل، تا سال 220 ق ادامه یافت. سرانجام این شهر تسلیم شد و مسلمانان بر آن دست یافتند. هم چنین شهر «گالیانو» نیز به تصرف مسلمانان درآمد.

درگذشتگان

* ابوزید انصاری.

* اخفش اوسط.

* سهل بن هارون.

* معمر بن عباد سلمی.

ابوزید انصاری

ابوزید سعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری بصری، از بزرگان لغت و ادب بود. سیبویه، او را به جهت موثق بودن در نقل روایت «ثقه» می خواند. عقیده وی با عقاید قدریه تطابق داشت.

او نزد ابوعمرو بن علاء تحصیل علم کرد و ابوعبید قاسم بن سلاّم و دیگران نیز از وی بهره علمی برده اند. از تألیفات او می توان به کتاب های خلق الانسان، کتاب الابل، کتاب السماء، کتاب الامثال، الجود والبخل، کتاب النبات والشجر و کتاب القوس والترس و... اشاره کرد. ابوزید در بصره زاده شد و همان جا در 96 سالگی درگذشت.[1]

اخفش اوسط

ابوالحسن سعید بن مسعده (منسوب به قبیله بنی مجاشع) بلخی بصری بود و به «اخفش اوسط» شهرت یافت. (عرب ها کسی را که بینایی اش ضعیف و چشمانش تنگ باشد، اخفش گویند) او نحوی، لغوی، ادیب و از دانشمندان بصره به شمار می رفت. علوم عرب را از سیبویه آموخت و به تدریسِ الکتاب او پرداخت.

وی بر بحور پانزده گانه شعری که توسط خلیل بن احمد وضع شده بود، بحری به نام «خَبَبَ» افزود و بدین ترتیب، اوزان شعر به شانزده رسید. او معتزلی بود و در علم کلام و جدل، سرآمد بود.

از تصانیف وی، غریب القرآن، تفسیر معانی القرآن، معانی الشعر، کتاب العروض، کتاب الاشتقاق، کتاب الاصوات، کتاب الملوک، کتاب المقاییس، کتاب الاوسط فی النحو، کتاب المسائل الکبیر و المسائل الصغیر و غریب الموطّأ را می توان نام برد. او در 75 سالگی دنیا را وداع گفت.[2]

سهل بن هارون

ابوعمرو سهل بن هارون بن راهبون (رهبون) اهوازی، در اصل ایرانی بود. او در «میسان» زاده شده و در بصره بزرگ شد و همان جا نزد علمای بصره کسب دانش کرد. سپس به بغداد رفت و به خدمت هارون درآمد. وی از موقعیت ممتازی برخوردار شد تا جایی که هارون الرشید او را به جای یحیی بن برمک بر امور دیوانی خویش، منصوب کرد. او پس از آن، کمر به خدمت مأمون بست و مأمون او را به سرپرستی «خزانة الحکمة» ـ محلی که در آن کتب فلسفه ای که از قبرس برای مأمون آورده شده بود، نگه داری می شد ـ گمارد.

در واقع زمانی که مأمون با حاکم جزیره قبرس از درِ آشتی درآمد، از او خواست تا گنجینه کتاب های یونانی را در اختیار وی گذارد. چرا که این گنجینه را در محلی گذاشته بودند که کسی به آن دست رسی نداشت. حاکمِ جزیره، درباریان و صاحب نظران را گرد آورد و با آنان به مشورت پرداخت. آنها همه با این درخواست مخالفت کردند جز یک سر اسقف که چنین اظهار داشت:

من بر آنم که هر چه سریع تر در فرستادن این کتب اقدام شود; زیرا هرگاه علوم عقلیه وارد حکومتی اسلامی شود، آن را تباه کرده و میان دانشمندان آن جامعه، فتنه خواهد افکند. بنابراین حاکم قبرس آن مجموعه را نزد مأمون فرستاد. مأمون از دیدن کتاب ها شاد شد و دستور داد تا به ترجمه آنها بپردازند و سهل بن هارون را به سرپرستی این کار گماشت.

سهل از شیعیانِ شعوبی بود و نسبت به عجم تعصب میورزید. او به بخل نیز شهرت داشت. از آثار او، رساله ای است در ستایش بخل که آن را با قصد ابراز توانایی خود در سخنوری به حسن بن سهل، وزیر مأمون، تقدیم داشته است. چون سهل ستایش او را از بخل و مذمت بخشش دید، وی را عتاب کرد و به او گفت: ما پاداش شعرت را در مدح از بخل، باور آن قرار می دهیم و لذا چیزی به تو نمی بخشیم. سهل بن هارون، کتابی نیز در مخالفت با کلیله و دمنه به نام عفراء و ثعله و کتابی نیز در شیوه حکومتی مأمون نوشت. وی هم چنین، کتاب هایی در موضوعات دیگر دارد. سهل در 75 سالگی درگذشت.[3]

معمّر بن عباد سلمی

ابوعمرو معمّر بن عباد سلمی، اهل بصره و از غلات بزرگ قدریه بود. او رهسپار مدینه شد و با نظّام به مناظره پرداخت. وی در مسائل کلامی و معتقدات، نظریات منحصر به فردی داشت. از آن جمله این که خداوند اعراض را از قبیل: رنگ، مزه، بو، شنوایی، بینایی، زندگی و مرگ را نیافریده بلکه خدا تنها اجسام را آفریده است. سپس این اجسام، عرض ها را به وجود آوردند; زیرا از خصوصیات جسم یکی این است که عرض داشته باشد. بنابراین، فنای جسم از طبیعتِ خود اوست و نیک برآمدن زرع و فساد آن نیز از خود زرع است و خدا را در عرض ها، دستی نیست. انسان غیر از بدن چیزی ندارد و اوست که تن خود را با اراده و اختیار و قدرتِ خود، اداره می کند.



[1] . الاعلام زرکلی، ج 3، ص 144 ; تاریخ بغداد، ج 9، ص 77 ; البدایة والنهایه، ج 10، ص 269 ; الفهرست، ص 81 ; وفیات الاعیان، ج 2، ص 378 ; معجم الادب، ج 4، ص 238 ; العبر، ج 1، ص 367 ; انباه الرواة، ج2، ص30 ; تهذیب التهذیب، ج 4، ص 3 ; دائرة المعارف الاسلامیه، ماده «ابوزید الانصاری» ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 2، ص 145.


[2] . الاعلام زرکلی، ج 2، ص 154 ; وفیات الاعیان، ج 2، ص 380 ; البدایة والنهایه، ج 10، ص 293 ; انباه الرواة، ج 2، ص 36 ; معجم الادباء، ج 4، ص 242 ; شذرات الذهب، ج 2، ص 36 ; الفهرست، ص 77 ; خزانة الأدب، ج 1، ص 391 ; همان، ج 2، ص 151 ; دائرة المعارف الاسلامیه، ماده «الاخفش الاوسط» ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 2، ص 151.


[3] . الاعلام زرکلی، ج 3، ص 212 ; العقد الفرید، ج 6، ص 200 ; الفهرست، ص 174 ; معجم الادباء، ج 11، ص 266 ; فوات الوفیات، ج 1، ص 368 ; أعتاب الکتّاب، ص 88 ; أمراء البیان، ج 1، ص 159 ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 3، ص 34 ; دائرة المعارف الاسلامیه، ماده «سهل بن هارون».

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 480
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست