نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 504
درگذشتگان
* ابن اعرابی.
* ابوتمّام.
* احمد بن نصر خزاعی.
* بویطی.
* مخارق بن یحیی.
* نظام.
* عرّام بن اصبغ سلمی.
ابن اعرابی
ابوعبدالله، محمد بن زیاد معروف به ابناعرابی، از موالی بنی هاشم و از اهالی کوفه بود. پدرش برده ای از سند بود و سپس مولای عباس بن محمد بن علی عباسی هاشمی شد. وی از بزرگان لغت شناس در کوفه بود. ثعلب می گوید: مجلس ابناعرابی را دیدم که در آن جمعیتی، حدود صدنفر، حضور داشتند. هر چه از او سؤال می شد و یا قسمتی از متنی بر او قرائت می شود، وی بدون مراجعه به کتاب پاسخ می داد. نزدیک به ده سال با او همراه بودم، هرگز کتابی را در دستش ندیدم. او به اندازه بارِ چند شتر مطالب علمی املا کرد و کسی آشناتر از او به شعر دیده نشد.
وی پسرخوانده مفضّل ضبّی، صاحب المفضلیات است; زیرا مفضل، مادر او را به همسری گرفته بود. ابناعرابی، دانش خود را از مفضل، ثعلب و ابنسکیت کسب کرد. از آثار او کتاب النوادر، کتاب الالفاظ، کتاب الانواء، کتاب النبات، کتاب الخیل، کتاب الذباب، تفسیر الأمثال، معانی الشعر، تاریخ القبائل و امثال آن است. او در 81 سالگی درگذشت.[1]
ابوتمّام
ابوتمّام، حبیب بن اوس حارثی یکی از بزرگان شعر و شیوه سخنوری، در روستای «جاسم» از توابع حوران دیده به جهان گشود. او در معیت پدر به دمشق رفت و همراه وی به کار بافندگی پرداخت. چون به مرحله جوانی رسید، دمشق را به قصد مصر ترک کرد. او در مسجد عمرو به سقایت تشنگان پرداخت و خود از علم و دانش عالمان سیراب می شد. پیوسته به حفظ اشعار و تقلید از شاعران می پرداخت; و به چنان مرتبه ای در شعر رسید که معاصران وی نتوانستند در هنر شعری به مرتبه او برسند.
معتصم او را به بغداد فرا خواند و با اعطای انواع صله وی را بر شاعران زمان خود مقدم داشت. پس از آن، به احمد بن معتصم پیوست و سرپرستی مراسلات موصل را بدو واگذارد، ولی دو سالی نگذشت که مرگش فرا رسید. او بیانی شیرین و شیوا داشت. غیر از قصاید و قطعه های شعر، چهارهزار رجز از عرب را حفظ داشت. او از بزرگان طبقه دوم (از مولدین) است. او ویژگی های متقدمان و متأخران را درهم آمیخت و شیوه جدیدی در شعر به وجود آورد و نیکویی معنی را بر روانی عبارات ترجیح داد. او نخستین کسی بود که در شعر دلایل عقلی و کنایات خفی هر چند منجر به پیچیدگی می شد را مورد استفاده قرار داد. اشعار او متضمن امثال و حکم زیادی بود; به همین جهت ادبیات عرب را غنی تر کرد و راه ادبی را برای آیندگان هموار ساخت.
متبنّی و ابوالعلای معرّی به پیروی از او این راه را در حِکَم و امثال پیمودند. به سبب غلبه حکمت در شعر ابوتمّام، ابنرشیق قیروانیچنین می گوید: ابوتمّام و متبنّی حکیمند و بحتری شاعر است. برخی تألیفات ابوتمّام عبارتند از: دیوان او و کتاب فحول الشعراء و دیوان الحماسة که در آن، به گردآوری برجسته ترین اشعار زبان جاهلیت و اسلام پرداخت و آن را برای عبدالله بن طاهر بن حسین تصنیف کرد. از مشهورترین قصیده های او قصیده ای است که پس از پیروزی معتصم در جنگ «عمّوریه» به سال 223 ق سروده است با این مطلع:
«خبرهای شمشیر از خبرهای نوشته های ]پیشگویان[ صادق تر است; آری تیزی شمشیر مرز میان افسانه و حقیقت است.»
و در قصیده ای که در رثای محمد بن حمید طوسی سروده، چنین آغاز می کند:
«آری باید این مصیبت گران آید و این مرگ جانکاه نماید، پس اگر چشمی بر او سرشک غم نبارد، معذور نخواهد بود».
از جمله شعرهای او درباره عشق و معشوق است که:
«قلبت را به هر کس که خواهی بسپار; ولی بدان که عشق از آنِ معشوق نخست است و بس.
چه اقامت گاه هایی که انسان در عمر خود با آن انس می گیرد و در آن جا اقامت می گزیند در حالی که آرزوی قلبی و کشش او هم چنان به منزل گاه اول است.»
و نیز اشعاری تمثیلی در مورد حسد دارد:
«هرگاه خدا بخواهد فضیلتی نهفته را آشکار کند; زبان حسود را برای این مهم می گشاید.
و اگر سوزندگی آتش نمی بود; هرگز بویِ خوشِ عود به مشام نمی رسید.
اگر بیم از فرجام ناخوشایند رشکورزی نبود، هر آینه حسود با مطرح کردن محسود منتی بر وی نهاده بود.»
هم چنین درباره دلیری و شجاعت می سراید:
«مرگ را گوارا می بینند گویی که با کشته شدن، از دنیا رخت برنمی بندند.»
[1] . الاعلام زرکلی، ج 6، ص 365 ; الفهرست، ص 102 ; تاریخ بغداد، ج 5، ص 282 ; معجم الادباء، ج 7، ص 5 ; وفیات الاعیان، ج 4، ص 306 ; انباه الرواة، ج 3، ص 128 ; شذرات الذهب، ج 2، ص 70 ; العبر، ج 1، ص 409 ; بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج 2، ص 203.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 504