responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 530

عباس بن فضل

عباس بن فضل بن یعقوب بن فزارة و به قولی ببر سرداری مجاهد در دولت اغلبی ها بود که به سبب دلیری و آگاهی به فنون جنگ های دریایی شهرت یافت. وی در سال 236 ق پس از درگذشت حاکم آن سامان «ابواغلب ابراهیم اغلبی» حاکمیت سیسیل را به دست گرفت. عباس بر رومیانِ جزیره سیسیل غلبه یافت و آنان را در موقعیت های گوناگون شکست داد و بر دژهایشان استیلا یافت و نیز دژ دریایی «سفالو» تسلیم وی گردید. عباس در سال 244 ق (859 م) دژ قصریانه (کاسترو جویانی) را که پس از سقوط «سرقوسه» به پایگاه حاکم رومی جزیره تبدیل شده بود، محاصره کرد و سپس به تصرف خویش درآورد. سقوط «قصریانه» (کاسترو جویانی) بر امپراتور میخائیل سوم گران آمد. بنابراین در پاییز همان سال ناوگان بزرگی را که از سیصد کشتی جنگی تشکیل شده بود، روانه جنگ با مسلمانان کرد. با رویارویی ناوگان بیزانس و ناوگان اسلامی، جنگ میان آنها درگرفت; در نتیجه طی این نبرد ناوگان بیزانس یک صد کشتی از دست داد و شکستی فجیع نصیبش گردید، در حالی که مسلمانان تنها سه کشتی را از دست داده بودند آن گاه رومیان ساکن در شهرهایی که پس از شکست بیزانس به تصرف مسلمانان درآمده بودند، سر به شورش برداشتند. اما عباس با قلع و قمع این شورش در سال 247 ق (861 م) بر «سرقوسه» و نواحی اطراف آن دست یافت. در حالی که نیرویش کاملا تحلیل رفته بود، بازگشت و اندکی بعد دنیا را وداع گفت. پس از او پسرش عبدالله بن عباس چند ماهی به جای وی به حکومت جزیره «سیسیل» رسید. سپس خفاجة بن سفیان ، که یکی از سرداران نیروی دریایی و در کار خود بسیار فعال بود، به حکومت جزیره برگزیده شد. عباس در نزدیکی «سرقوسه» درگذشت و همان جا دفن شد. بعدها رومیان بر قبر عباس دست یافتند و پس از شکافتن قبر، بدنش را بیرون آوردند و برای این که سخت از او انتقام گرفته باشند، جسدش را به آتش کشیدند.[1]

علی بن ربن

ابوالحسن، علی بن ربن (ربّان) طبری، حکیم، پزشک و طبیعی دان بود که در طبرستان ولادت یافت و همان جا بزرگ شد. او به ری کوچ کرد و در آن جا محمد بن زکریای رازی از او در طب کسب دانش کرد. سپس به سامرا رفت و به دست معتصم اسلام آورد. چون فضیلت و بزرگی او نزد متوکل عیان شد، او را از جمله هم نشینانش گردانید. کتاب های فردوس الحکمة، تحفة الملوک و منافع الأطعمة والاشربة والعقاقیر از تألیفات اوست.[2]

فتح بن خاقان

ابومحمد، فتح بن خاقان بن احمد بن غرطوج، ادیبی شاعر و در زیرکی و هوشمندی سرآمد و در بخشندگی و عطا در منتها درجه کمال بود. او هم چنین فردی خوش طینت و نیکومحضر بود که متوکل خلیفه عباسی، او را برادر خویش خواند و به وزارت خود برگزید. چندی بعد حکومت مصر را به وی واگذارد تا او فردی را به نیابت از خود بر آن سامان بگمارد. متوکل او را بر تمام اعضای خانواده خویش و فرزندانش مقدم می داشت و هر کاری را تنها با نظر و مشورت او انجام می داد. فتح، کتابخانه ای داشت که از نظر کم و کیف مانند او دیده نشده بود. سخنوران عرب و دانشمندان بصره و کوفه در خانه وی گرد می آمدند. از تألیفات او کتاب البستان و الصید والجوارح را می توان نام برد. فتح مزبور غیر از فتح بن خاقان صاحب کتاب القلائد است. وی در شب پنج شنبه چهارم شوال سال 247 ق در حالی که همراه متوکل در مجلس عیش و طرب او شرکت داشت، به قتل رسید. بحتری او را در قصیده ای با مطلع زیر مورد مدح و عتاب قرار داده است:

«سرانگشتان حنا بسته اش را به نشانه سلام تکان داد و با نگاهی که شور اشتیاق در دل بر می انگیزد ]به ما [نگریست.»

سپس به توصیف او پرداخته می سراید:

«اگر با خشم به سراغش روی او را، هم چون شمشیر یابی و اگر برای یاری خواستن نزد وی شوی او را چونان دریا (بخشنده) ببینی.

او جوان مردی است که خداوند صفات پسندیده در او قرار داده; و به او ویژگی های برجسته و نیکویی عطا فرموده است.»

آن گاه با عتاب به متوکل می گوید:

«(خدا کند) از هر اتفاقی که می رسد و مصیبتی که نزدیک است تو را فرا گیرد، بلا گردان تو شویم.

اگر چه اینک نظرت از من برگشته بدان که این بلا دل تنگی و ناراحتی نصیبم کرده است.

گمانم را در این که بر من خشم گرفته ای باطل می شمرم; هر چند تا به حال گمانم به خطا نرفته است.

و اگر تو بر من خشم نگرفته بودی هرگز زمانه را مذمت نکرده و گلایه از مصیبت ها نداشتم.

مترصد هستم تا نظر و رأی تو نیکو شود; و منتظر مهربانی تو هستم تا شامل حال من شود.»[3]

المتوکل علی الله

ابوالفضل، متوکل علی الله جعفر، فرزند معتصم بالله پسر هارون الرشید بود. مادرش ام ولد بود و «شجاع» نام داشت. متوکل در بغداد زاده شد و پس از مرگ برادرش «واثق بالله» در سال 232 ق به



[1] . البیان المغرب، ج 1، ص 111 ـ 113 ; وازیلیف، العرب والروم، ص 192 ـ 195 ; الاعلام، ج 4، ص 38.


[2] . الاعلام زرکلی، ج 5، ص 99 ; اخبار الحکماء، ص 155.


[3] . الاعلام زرکلی، ج 5، ص 331 ; فوات الوفیات، ج 2، ص 246 ; دیوان بحتری ; العبر، ج 1، ص 449 ; تاریخ طبری، ج 9، ص 222 ; تاریخ ابن اثیر، ج 7، ص 95 ـ 100 ; البدایة والنهایه، ج 1، ص 351 ; معجم الادباء، ج 6، ص 116 ; الفهرست، ص 169.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 1  صفحه : 530
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست