نام کتاب : کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 101
مقصود از عقل در عبارات فقيهان، يعني رسيدن انسان به مرحلهاي که بتواند خير و شرّ را درک و مصالح و مفاسد و حسن و قبح را بشناسد. بنابراين مراد از عقل در اينگونه مسائل، هوش، ذهن، و فهم حسّي و ادراکي و استدلالي نيست. بلوغ عقلي به مفهوم فوق تنها در دايرهي دين معتبر است و هرگاه در متون ديني، اصطلاح عاقل به کار رفته، منظور بلوغ عقلي به معناي ياد شده ميباشد.
ديگر اينکه، در فقه سن خاصّي به عنوان سن رشد معين نشده است. علّت آن نيز روشن است، زيرا زمان رشد در افراد مختلف با توجّه به وضع جسمي و روحي آنان، اوضاع و احوال اجتماعي و اقتصادي، و حتّي تعليم و تربيت آنها متفاوت است. و تعيين سن و احراز آن، بر طبق معيارهايي که در مباحث آتي از آن بحث خواهيم کرد، به وليّ يا قاضي واگذار شده که بر حسب مقتضيات زمان و اوضاع و احوال فردي و اجتماعي، اقدام به احراز رشد مينمايد.
البتّه در قرآن و احاديث، رشد قبل از بلوغ نيز به هيچ وجه پذيرفته نشده است و براي حصول رشد، بلوغ شرط ميباشد.
از سوي ديگر، در قرآن کريم، بلوغ أشد[1] مترادف با رشد آمده است و از نظر معناي لغوي، اين واژه دايرهي وسيعتري از بلوغ جنسي دارد و مجموعهاي از بلوغ عقلي ( شامل درک خير و شرّ، مصالح و مفاسد و حسن و قبح) و نيز استحکام و کمال نيروهاي جسمي را دربر ميگيرد.[2]
به تعبيري ديگر، ميتوان بلوغ اشد را به کمال جواني که يکي از دورههاي شناخته شدهي بلوغ در روانشناسي است، اطلاق کرد. چرا که در قرآن، بلوغ اشد در کنار مقاطع سني کودکي و پيري آمده است: (هُوَ الَّذِي خَلَقَکُم مِّن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ مِن عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخرِجُکُم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغُوا أَشُدَّکُم ثُمَّ لِتَکُونُوا شُيُوخًأ)[3] او خدايي است که شما را از خاک آفريد و سپس از قطرهي آب «نطفه» و آنگاه از خون بسته شده «علقه» پس از آن شما را از رحم مادر به صورت طفل بيرون آورد تا آنکه به سن رشد و کمال برسيد و در نهايت پير و سالخورده شويد.