نام کتاب : کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 102
علامه طباطبايي در اين خصوص ميگويد: بلوغ أشد به معني سالهايي است که در آن سالها، قواي بدني انسان رفته رفته بيشتر شده و به تدريج آثار کودکي از وي زائل ميشود. طفل وقتي به اين مرحله برسد، ديگر يتيم نيست تا از تصرّف در اموال خود منع گردد. بلکه خود ميتواند در آن تصرّف نمايد. و در نتيجه نياز به تدبير ولي او نيست. وي در آخر نتيجه ميگيرد که مقصود از بلوغ أشد، بلوغ و رشد هر دو ميباشد.[1]
بنابراين چنانچه در جستجوي سن مناسبي، براي همراهي رشد و بلوغ نکاح و يا زمان حق تمليک و تصرّف يتيم يا صغير در اموالش برآييم، ميبايد آن را در زماني جستجو کنيم که فرد به بلوغ اشد و به تعبيري ديگر، بلوغ و رشد رسيده باشد، که با توجّه به آنچه از آيات و روايات ياد شده استفاده ميشود، زماني است که قواي عقلي و فکري و بدني کودک، استحکام يافته باشد.
5. اعتبار ملکهي نفساني
آنچه در تحقّق مفهوم رشد ذکر شد (قدرت تدبير امور مالي و انجام معاملات عاقلانه) بايد ملکهي نفساني قرار گيرد و در مدّت کوتاه زايل نگردد. ملکه به صفت راسخ (ثابت) در نفس گفته ميشود که حالت دائمي دارد و اتّفاقي و زودگذر نيست.
بنابراين هرگاه شخصي بر حسب اتّفاق، يک يا چند بار، کار عقلايي انجام دهد و آنگاه به کارهاي غير عقلايي بپردازد، رشيد محسوب نميشود، بلکه کارهاي عقلايي بايد چندان تکرار شود تا به صورت عادت و ملکه درآيد. مانند: ملکهي شجاعت و سخاوت. عبارت برخي از فقها در اينباره مطلق است[2]، ولي بسياري از آنها، به لزوم ملکه قرار گرفتن اين وصف، تصريح نمو ده اند[3]. مرحوم محقّق سبزواري اين نظريه را به مشهور فقها نسبت داده است.[4]