نام کتاب : کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 118
و در نهايه ابن اثير آمده است: کلمه ولايت دربر دارندهي تدبير امور و قدرت و انجام فعل است و تا زماني که اين سه امر در کسي جمع نشود، والي بر او اطلاق نميگردد و داراي منصب ولايت نيست[1]. خلاصه آنکه، تدبير امور و حق تصرّف در جان و مال ديگري را، در لغت، ولايت ناميدهاند.
امّا مقصود از ولايت در اصطلاح شرعي، سلطه و سلطنت است، و به تعبيري ديگر، قدرت شرعي و قانوني است که شارع آن را به اصالت و يا به صورت عرضي[2]، جعل نموده است و به صاحب آن اجازه ميدهد در امور ديگري (اعمّ از جان يا مال و يا هر دو) دخالت نمايد.[3]
ولايت به معناي فوق شامل انواع ولايت، اعمّ از ولايت پيامبر، امامان معصوم(عليهم السلام)، حاکم، پدر و جدّ پدري و وصيّ ميگردد. البتّه در محدوده اختيارات و مراتب، از يکديگر متمايز ميگردند که تحقيق در اينباره، فرصت بيشتري را ميطلبد.
بنابراين مقصود از ولايت پدر و جدّ پدري، اقتدار شرعي است، و به عبارت روشنتر، مسئوليّتي شرعي است که شارع مقدّس به منظور نگهداري، مواظبت، تربيت و اداره امور مالي و غير ماليِ کودک يا سفيه و يا مجنوني که حجرشان متّصل به صغر آنهاست، به پدر و جدّ پدري اعطا کرده است.
در اصطلاح حقوقي نيز ولايت را شبيه آنچه در فقه آمده، تعريف نمودهاند. در اينباره گفته شده است، ولايت عبارتست از: «سلطه و اقتداري که قانون به جهتي از جهات به کسي ميدهد که امور مربوط به غير را انجام دهد. وکسي که اين سمت را داراست، وليّ ناميده ميشود»[4].
[1] . ابن اثير، النهاية في غريب الحديث والاثر 5: 227.
[2] . ولايت به اصالت (بالإصالة)، مانند ولايت پدر و جدّ پدري بر صغار. و ولايت عرضي (بالعرض)، مانند ولايت وصيّ و يا عدول از مؤمنين در صورتيکه پدر و جدّ پدري نباشد.