نام کتاب : کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 143
1ـ در روايت مقبوله عمر بن حنظله که پيشتر بدان اشاره شد، امام صادق(عليه السلام) در مورد دو نفر از شيعيان که در بين آنها نزاعي، در خصوص بدهي يا ميراث بوده و براي قضاوت به نزد قضات جور رفتهاند، ميفرمايد: کسي که براي قضاوت و دادخواهي، اعم از اينکه حق باشد يا باطل، به نزد آنها رود گويا به نزد طاغوت رفته در حاليکه خداوند امر فرموده است که از آن رويگردان باشيد. راوي ميگويد به محضر ايشان عرض کردم: وظيفة اين دو چيست؟ و بايد در قضاوت به کجا مراجعه کنند؟ فرمودند: توجّه کنند هر کسي از شما روايات ما را نقل ميکند و در احکام حلال و حرامي که ما ذکر نمودهايم، صاحب نظر است و آنها را ميشناسد، به قضاوت او راضي باشيد. من او را بر شما حاکم قرار دادم و چنانچه به گونهاي که ما حکم نمودهايم، قضاوت نمايد و از او قبول نشود، گويا حکم خدا سبک شمرده شده و نظر ما مورد پذيرش قرار نگرفته، و ردّ نظر ما ردّ بر خداست. «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللهِ».[1]
2ـ در روايت ديگري که با عنوان مشهوره ابي خديجه شهرت يافته است، امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: «مبادا بعضي از شما عليه بعضي ديگر براي قضاوت و دادخواهي به نزد سلاطين جور برود، بلکه اگر مردي از شما چيزي از قضاوت ما را ميداند او را در بين خود قاضي قرار دهيد، من او را قاضي قرار دادم، پس براي حکم و دادخواهي به نزد او برويد. «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِياً فَتَحَاكَمُوا إِلَيْهِ».[2]
مفهوم کلمه حاکم که در کلام امام(عليه السلام) آمده، از نظر عرفي بر سلطه مطلق بر امور، از جمله ولايت بر ايتام، دلالت دارد. شبيه اينکه سلطان وقت به اهالي شهري ابلاغ مينمايد، فلان شخص را بر شما حاکم قرار دادم، آنها متوجّه ميشوند که شخص مذکور حق دارد به نمايندگي از طرف سلطان، در کليّه امور رعيّت دخالت نمايد.
[1] . الکافي 1: 67 ح10، وسائل الشيعة 27: 136 ـ 137 باب 11، من ابواب صفات القاضي، ح1.
[2] . وسائل الشيعة 27: 14 باب 1، من ابواب صفات القاضي، ح5.
نام کتاب : کتاب احکام و حقوق کودکان در اسلام نویسنده : --- جلد : 1 صفحه : 143