نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 130
فرمودند: كيست؟ آن شخص جواب داد: منم. امام (ع) ناراحت شدند. فرمودند: چرا گفتى من؟ اين من گفتن اين شبهه را مىآورد كه خودت را كسى حساب كردى. در حالات بزرگان دقت كنيد وقتى درب را مىزنند، مىگويند: بنده هستم. آنها حتى مواظب حرف زدنشان هم هستند. بنابراين هرچه انسان خود را در پيشگاه خدا كوچك كند، خدا بيشتر او را بزرگ مىكند، در حديث است كه خداوند به حضرت موسى (ع) خطاب كرد: اى موسى! وقتى خواستى به كوه طور بيائى چيزى يا كسى را بياور كه از خودت پستتر باشد. موسى (ع) وقتى فكر كرد كه چه چيزى را ببرد كه از خودش پستتر باشد؟ ناگهان به سگى گرگين برخورد كرد. با خود گفت هرچه باشم، از اين حيوان نجسالعين كه بهتر هستم زيرا من پيامبرم. بالاخره ريسمان به گردن سگ بست و به سوى كوه طور حركت كرد. در بين راه به خودش گفت: حالا از كجا معلوم كه من از او بهتر باشم، شايد اين حيوان بهتر از من باشد. لذا خدا به او كمك كرد و ريسمان را باز كرد و دست خالى به كوه طور رفت. ندا رسيد: اى موسى چرا دست خالى آمدى؟ عرض كرد: خدايا! هرچه فكر كردم چه چيزى بياورم چيزى نيافتم. در رابطه با آن سگ نيز با خود گفتم شايد خودم از او پستتر باشم بنابراين او را رها كردم. ندا رسيد: اى موسى! اگر سگ را آورده بودى، ديگر نزد ما اين مقام را نداشتى. لذا تربيت شدگان مكتب الهى براى خودشان
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 130