است و زبان بزرگتر است وَالْجِهادُ نَباهَةٌ وَاللِّسانُ اَكْبَرُ جهاد مردم را بيدار مىكند و زبان بزرگتر است. زبان مسألهء مهمى است هرچه هست دست زبان است اوست كه مىگويد لا اِلهَ اِلَّا اللهُ و انسان مسلمان مىشود و زبان است كه مىتواند همه را هدر بدهد و انسان را كافر كند و بدانيد ما اهل علم هم با زبان سروكار داريم پس بسيار مراقب زبانتان باشيد.
يا اَباذَرْ! اَلدَّرَجَةُ فِى الْجَنَّةِ فَوْقَ الدَّرَجَةِ كَما بَيْنَ السَّماءِ وَالْاَرْضِ وَ اِنَّ الْعَبْدَ لَيَرْفَعُ بَصَرَهُ فَيَلْمَعُ لَهُ نُورٌ يكادُ يخْطَفُ بَصَرَهُ فَيَفْزَعُ لِذلِكَ فَيَقُولُ ما هذا فَيَقُولُ اَخى فُلانٌ كُنّا نَعْمَلُ جَميعاً فِى الدُّنْيا وَ قَدْ فَضّلَ عَلى هَكَذا فَيُقالُ لَهُ اِنَّهُ كانَ اَفْضَلُ مِنْكَ عَمَلاً ثُمَّ يجْعَلُ فى قَلْبِهِ الرِّضا حَتّى يرْضى.
پيغمبر اكرم (ص) فرمودند: اى اباذر! خداوند در بهشت درجاتى قرار داده كه هر درجهاى بالاتر از درجهء ديگر است و فاصله هر درجه به اندازه بين زمين و آسمان است. بندهاى چشمش را باز مىكند و بالا مىرود و از او نورى تابش مىكند و باندازهاى قوى است كه نزديك است چشم ديگران را از بين ببرد. مىپرسند: اين نور چيست؟
مىفرمايد: اين نور برادر توست. مىگويند: برادر ما فلانى بود و با هم به درس مىرفتيم و در مسجد با هم نماز مىخوانديم و دوست بوديم. چرا او نور دارد و من ندارم؟