فرار به خاطر سرايت عذاب كسى به كس ديگر نيست چون عذاب هر شخصى مشخص است و به حساب خود اوست بلكه فرار از ترس گرفتارى است كه در دنيا انسان با زن و همسرو همسايه و شريك و مردم معاشرت داشته و برگردن يكديگر حق داشتند.فلذا فرداى قيامت هر كس دنبال بهانه است كه دستش به جايى بند شود تا مقدارى از عذاب خود را كم كند به همين خاطر مىرود دنبال كسانى كه بر او حقى دارد تا حق خود را بگيرد و ديگران هم فرار مىكنند كه مبادا گرفتاريشان بيشتر شود.
اما متقين فرداى قيامت به فرياد يكديگر مىرسند.وقتى به آنها گفته مى شود بهشت منتظر شماست چرا وارد نمى شويد مى گويند مىخواهيم ديگران را هم با خود ببريم چقدر لذت دارد.بندهى خوب خدا تا درب بهشت مىرود اما داخل نمى شود فرشتگان عرض مىكنند خدايا اين بندهى تو بهشت نمى رود پروردگار عالم مى فرمايد بندهى من چه مىخواهد،بهشت را به او دادم بندهى خوب خدا عرض مى كند بار پروردگارا من نمى خواهم تنها بهشت بروم بلكه دوست دارم عده اى را همراه خود ببرم.خطاب مىرسد اى بندهى من بايست و هر كس را كه مىخواهى شفاعت كن.عزيزان رفقايى بگيريد كه فرداى قيامت هنگام حساب نگويند فقط خودم و ما را فراموش كنند.
21-مردمان دنياپرست
{a يَابْنَ مَسعُود اِعْلَمْ اِنَّهُمُ يَرَوْنَ المَعْرُوفَ مُنْكَرَاً وَ المُنْكَرَ مَعْرُوفاً فَفي ذلِكَ يَطْبَعُ الله عَلي قُلُوبِهِم فَلا يَكُونُ فيهِم الشّاهِدُ بِالحَقِّ وَ لا a}
ـ