responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 82
{a القَوّامُونَ بِالقِسْطِ شُهداءُ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى اَنْفُسِكُم اَوِ الوالِدَيْنِ وَ الاَقْرَبين a}اى ابن مسعود اين‌ها معروف خدا را منكر و منكر او را معروف مى‌ديدند.واقعا اگر كسى به اين حد برسد كه معروف در نزد او قبيح شود،مثلا نماز اول وقت خواندن پيش او زشت باشد يا زشتيها را خوب بداند آيا راهى ديگر براى رسيدن به سعادت دارد. {/«اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَةُ بِالسُّوءِ»[1]/}نفس اماره،انسان را به بديها وادار مى كند.بدى‌ها را در چشم آدم خوب جلوه مى‌دهد تا جايى كه او را هلاك سازد به هر جهت اگر كسى به اين مرز برسد قلبش مهر مى‌خورد و واى بر حال كسى كه پرونده اش مهر بخورد و بايگانى شود ديگر هدايت نمى شود و راه نجات نخواهد داشت.بعد حضرت فرمود:در ميان اين‌ها شاهد به حق نيست يعنى شهادت به حق نمى دهند و اقامه قسط نمى كنند.عدالت در نزد اين‌ها معنا ندارد و شايد از حق كشى لذت هم ببرند طورى هستند كه خودشان را بر عليه خودشان شاهد مى‌گيرند يعنى خودشان بر گناهانشان گواه مى‌شوند. {a يَابْنَ مَسعُود يَتَفاضَلُونَ بِاَحْسابِهِم وَ اَمْوالِهِم a}اين‌ها كسانى هستند كه وقتى دور هم مى‌نشستند نسبت به هم برترى مى‌جستند و به وسيله حسب،نسب و مال با هم مفاضله مى‌كردند.چون در آخرت براى خود نصيبى نمى بينند در اين دنيا مفاخره مى‌كنند و تكاثر اموال را به رخ هم مى‌كشند و حال آن كه اين دنيا جاى فخر و مباهات نيست زيرا معتقديم قيامت هست و بناست همه چيز در آن جا روشن شود.هيچگاه در اين دنيا نگوييد من پسر كى هستم و چقدر مال دارم زيرا

[1] .سوره يوسف آيه 53.P

نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست