نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 130
بخواه و هر چه كه براى خودت بد مىدانى، براى مردم هم آن را بد بدان. اينطور نباشد كه فلان چيز را براى خودت خوب بدانى ولى براى مردم نپسندى. به مردم بگويى: چرا اينقدر داد و فرياد مىكنى؟ اينقدر داد و فرياد نكن، مسلمان باش و ما را اذيت نكن؛ ولى خودت داد و فرياد كنى و به مردم اذيت برسانى.. چطور شد كه مردم اگر داد و فرياد كنند مسلمان نيستند ولى خودت هزار كار مىكنى و مسلمانى؟ خيلى بد است. انسان بايد متوجّه باشد. آنچه براى خود مىخواهى، براى مردم هم بخواه و آنچه براى خودت بد مىدانى، براى مردم هم بد بدان. حضرت(ص) فرمود اگر اينطور باشى، انسان با انصافى هستى.
«وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ» سوّمين مورد، به ياد خدا بودن در همه حالات است. بعضى ها ممكن است به ياد خدا باشند ولى خدا خدا گفتنشان وقتى است كه درد مىكشند، بيچاره و بدبخت مىشوند؛ امّا وقتى در نشاط هستند، در شادمانى هستند ديگر به فكر خدا نيستند و سراغ خوشگذرانى مىروند. خوشا به حال كسى كه همه جا به ياد خدا باشد.
«وَ لَيْسَ هُوَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ الّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ» عرض كردند: يا رسول الله(ص) ذكر خدا به چيست؟ آيا به اين است كه ما بگوييم سبحان الله و الحمد الله و لا اله الّا الله و الله اكبر؟ فرمود: نه، اين نيست. با تسبيح ذكر مىگويند و به زن مردم هم نگاه مىكنند.
خدا مرحوم آقاى حاج انصارى واعظ را رحمت كند. شايد بعضى آقايانِ سن بالا، يادشان باشد. ايشان مىگفت: در زمان رژيم طاغوت، رفتم اتوبوس سوار شوم و از تهران به قم بيايم. اتوبوس پيدا كردم و سوار شدم. در اتوبوس نشسته بودم، ديدم يك بنده خدايى صندلى جلو نشسته و تسبيح دستش است. يك زنى بالا آمد كه حجابش درست نبود. اين بنده خدا داشت به آن زن نگاه مىكرد و مىگفت: «استغفرالله ربّى و اتوب اليه» سپس زن نيمه لختى آمد، او گفت: «لا حول
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 130