نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 139
طلبههاى حوزه بروند اين كتاب را مطالعه كنند. نام كتاب ايشان«منية المريد فى آداب المفيد و المستفيد» است يعنى شاگرد در مقابل استاد چگونه رفتار كند، چطور بنشيند، چطور حرف بزند، چطور سخن بگويد، استاد هم در مقابل شاگرد چطور باشد. چقدر اين بزرگان و شخصيتها موفّق بودند. اين قصّه را در اين كتاب نقل كرده اند. واقعاً عجيب است. قصّه اى در مورد حضرت موسى(ع) كه شاگردى داشت كه همنشين با ايشان بود. هر روز مىآمد پاى كلمات اين پيامبر خدا مىنشست و شاگردى مىكرد. آنقدر با حضرت موسى(ع) نشست تا ملّا شد، يك عالم حسابى شد.
روزى به موسى(ع) گفت: يا موسى، دلم مىخواهد براى ديدن فاميل ها و بستگان سرى به شهر خودم بزنم. حضرت موسى(ع) فرمود: برو امّا مواظب باش و بترس از اينكه به آنجا كه مىروى يك موقع چشمت مال دنيا را نگيرد. تو ملّا شدى و خدا به تو علم داده است مبادا خداى ناخواسته دنبال دنيا بروى و چشمت به دنيا بيفتد. گفت: يا موسى، من درس خوانده ام، ملّا شده ام، من چنين كارى بكنم؟ ابداً. آقا فرمود: اگر اينطورى است برو.
شاگرد رفت. حضرت موسى(ع) ديد يك ماه، دو ماه، سه ماه شد و نيامد، چطور شد برنگشت؟ حضرت موسى(ع) احوال او را جويا شد و به هر كس مىرسيد مىپرسيد كه فلانى را نديديد؟ معلوم مىشود حضرت موسى(ع) هم نمىدانست كه فاميلهاى او كجا هستند. همه گفتند: نه، ما از ايشان خبر نداريم. وقتى ديد دستش از همه جا كوتاه شده است از جبرئيل(ع) پرسيد: اين بنده خدايى كه اينجا پيش من بود و شاگرد من بود و ملّا و فاضل شد كجا است؟ حضرت جبرئيل(ع) فرمود: پشت در خانه ات است. موسى(ع) گفت: پشت در خانه من؟ جبرئيل(ع) گفت: بله، پشت در خانه شما است. برو و نگاه كن، ببين بوزينه شده است.
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 139