برخورد مىكند تنها چيزى كه مىتواند زره اين كار باشد صبر است. صبر شما زرهى است در مقابل آزار و اذيتهاى طرف مقابل.
«وَ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ» راه مدافعه اين است. مواظب باش به قول امروزى ها، از كوره در نروى، زود نبايد عصبانى شد. ببينيد حضرت(ص) مىفرمايد: صبر داشته باش، بايد خشمت را فرو بنشانى.
«وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّكَ» نه تنها بايد كظم غيظ داشت بلكه«الصَّبْرِ مِنْكَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّكَ». روحانيت عزيز و بزرگوار، اگر يك موقعى حقّ دستكارى مىشود بايد تحمّل كرد. فكر نكنيد هميشه حقّ و حقوق روحانيت ادا مىشود، نخير. در تاريخ كه مطالعه مىكنيم مىبينيم از صدر اسلام تا الان، هر كدام از شخصيتهاى بزرگ، آن طور كه بايد حقّشان ادا شود، نشده است. با آنهايى كه داراى يك سلسله مقامات عالى بودند اينطور عمل شد حالا ما كه كسى نيستيم، ما خاك كف پاى آنها هم نمىشويم. به جدّم قسم، بنده در مقابل آنها خودم را شرمنده مىبينم. آن بزرگان چه حال و هوايى داشتند. چه شب ها و راز و نياز و مناجاتى داشتند؛ خب با اين كيفيت حقّ آنها ادا نشد، چه جسارت هايى كه به آنها كردند.
مرحوم سيد جواد رفيعى(رحمه الله) مىگفت: من كليد دار صحن و حرم اميرالمؤمنين(ع) بودم و ارادت خاصّى به مرحوم آيت الله سيد محمّد كاظم يزدى(رحمه الله) داشتم و مقلّدشان بودم ولى متأسّفانه زمان مرحوم سيد، همان زمان جنگ بين مشروطه و استبداد بود. خدا مىداند كه آنها چه كشيدند. دو دسته از روحانيت مقابل هم قرار گرفتند. نجف اشرف به دو قسمت تقسيم شده بود. يك طرف سيد(رحمه الله) و يك طرف هم مرحوم آخوند(رحمه الله).
محيط عرب با ايران خيلى فرق مىكند. مردمان ايران در برخوردهايشان با عربها خيلى تفاوت دارند. تا حدودى رعايت حقوق آداب اسلام و آداب اجتماعى را